کلمه جو
صفحه اصلی

rehouse


بخانه جدید رفتن

انگلیسی به فارسی

بخانه جدید رفتن


خانه، بخانه جدید رفتن


انگلیسی به انگلیسی

• put in a new housing; place a person in a better place of dwelling; provide a better housing
if someone is rehoused, they are provided with a different house to live in.

جملات نمونه

1. The government pledged to rehouse the refugees.
[ترجمه ترگمان]دولت قول داده است که پناهندگان را آزاد کند
[ترجمه گوگل]دولت قول داد که پناهندگان را مجددا دفن کند

2. The council has agreed to rehouse the family.
[ترجمه ترگمان]این شورا موافقت کرده است که خانواده را منحل کند
[ترجمه گوگل]این شورا موافقت کرده است که خانواده را عوض کند

3. The most difficult job will be to rehouse and reshape soccer while remembering just who it really belongs to.
[ترجمه ترگمان]دشوارترین کار به rehouse و تغییر شکل فوتبال در عین حال به خاطر آوردن آن چه کسی واقعا به آن تعلق دارد، خواهد بود
[ترجمه گوگل]سخت ترین کار این است که فوتبال را تغییر داده و دوباره تغییر دهیم در حالی که فقط به یاد داشته باشیم که چه کسی واقعا متعلق به آن است

4. The Council refused to rehouse because the tenancy was held in joint names with his ex-wife who has disappeared.
[ترجمه ترگمان]شورا از پرداخت اجاره خودداری کرد زیرا این اجاره در نامه ای مشترک با همسر سابقش که ناپدید شده بود، برگزار شد
[ترجمه گوگل]شورا حاضر نشد که خانه را عوض کند زیرا اجاره در نامهای مشترک با همسر سابقش ناپدید شده بود

5. It is not very easy to rehouse those works of art which have been spared.
[ترجمه ترگمان]It کردن آثار هنری که از آن مصون مانده آسان نیست
[ترجمه گوگل]این آثار هنری که از دست داده اند، بسیار آسان نیست

6. The corporation and the rural district council were in dispute about who should rehouse them.
[ترجمه ترگمان]این شرکت و شورای روستایی منطقه در مورد اینکه چه کسی باید آن ها را اخراج کند اختلاف نظر داشتند
[ترجمه گوگل]شرکت و شورای ناحیه روستایی در مورد اینکه چه کسی باید آنها را جایگزین کند، اختلاف نظر دارند

7. He was seeking advice with regard to the Council's refusal to rehouse him in suitable ground floor accommodation.
[ترجمه ترگمان]او با توجه به امتناع شورا از پذیرش او در محل اقامت مناسب زمین، به دنبال مشاوره بود
[ترجمه گوگل]او به دنبال مشاوره در مورد عدم امتناع شورای نگهداری وی در محل اقامت مناسب زمین بود

8. Joy Holloway lived next door to the kennels until she persuaded the council to rehouse her.
[ترجمه ترگمان]شادی \"هالووی\" اینه که در خونه بغلی زندگی می کرد تا وقتی که اون انجمن رو قانع کرد که اونو استخدام کنه
[ترجمه گوگل]شادی هولووی در کنار مجسمه های زن زندگی می کرد تا زمانی که شورا را مجبور کرد او را مجبور کند

9. None of the YCs had realized that the decision to rehouse the families was being taken by the Conservative council.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از the متوجه نشده بودند که تصمیم مبنی بر ترک خانواده توسط شورای محافظه کار اتخاذ شده است
[ترجمه گوگل]هیچکدام از یکی از کارشناسان متوجه نشدند که تصمیمی برای تغییر خانواده خانواده ها توسط شورای محافظه کار گرفته شده است

10. Predictably they will tell the adviser that they can not rehouse all those families and perhaps the tenant can contact the police.
[ترجمه ترگمان]به طور قابل پیش بینی به مشاور خواهند گفت که نمی توانند همه این خانواده ها را از بین ببرند و شاید مستاجر بتواند با پلیس تماس بگیرد
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود که آنها به مشاور گفتند که نمی توانند همه این خانواده ها را دوباره اداره کنند و شاید مستاجر بتواند با پلیس تماس بگیرد

11. The government will explore with the Housing Authority ways to rehouse those affected.
[ترجمه ترگمان]دولت با اداره مسکن راه های رسیدگی به افراد آسیب دیده را بررسی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دولت با راه های اداره مسکن برای بررسی افرادی که تحت تأثیر قرار دارند، بررسی خواهد کرد

پیشنهاد کاربران

دوباره جا دادن، اسکان مجدد


کلمات دیگر: