کلمه جو
صفحه اصلی

freeing


معنی : طرد

انگلیسی به فارسی

آزادی، طرد


مترادف و متضاد

طرد (اسم)
ablation, rejection, depilation, ostracism, banishing, exorcism, elimination, ejection, excommunication, ejectment, epilation, freeing, resection

جملات نمونه

1. he advocated freeing the slaves
او خواهان آزاد کردن بردگان بود.

پیشنهاد کاربران

آزادسازی، رهاسازی


کلمات دیگر: