کلمه جو
صفحه اصلی

innately


ذاتا، طبیعه، فطره

انگلیسی به فارسی

ذاتا


انگلیسی به انگلیسی

• in an inborn manner; inherently

جملات نمونه

1. I don't believe that human beings are innately evil.
[ترجمه ترگمان]من اعتقاد ندارم که این آدم ها طبیعتا evil
[ترجمه گوگل]من اعتقاد ندارم که انسان ها ذاتا بد هستند

2. He believes that humans are innately violent.
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که انسان ها ذاتا خشن هستند
[ترجمه گوگل]او معتقد است که انسان ها خردمندانه هستند

3. I believe everyone is innately psychic.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم همه این innately
[ترجمه گوگل]من اعتقاد دارم که همه چیز ذاتا روانی است

4. Racism is the belief that one race is innately superior to another.
[ترجمه ترگمان]نژاد پرستی این باور است که یک نژاد ذاتا برتر از نژاد دیگر است
[ترجمه گوگل]نژاد پرستی این باور است که یک نژاد به طور ذاتی برتر از دیگری است

5. Mr Major was being attacked by Labour as innately incompetent to lead.
[ترجمه ترگمان]آقای می جر توسط حزب کارگر به عنوان ذاتا نالایق برای رهبری مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه گوگل]آقای Major توسط کار به عنوان ذاتا بی کفایت برای رهبری مورد حمله قرار گرفت

6. She has to be funny, touching and innately elegant.
[ترجمه ترگمان]او باید خنده دار باشد، لمس کردن و innately
[ترجمه گوگل]او باید خنده دار، لمس و ذاتا ظریف باشد

7. Those with the Pluto - Moon are innately predisposed to have intense emotional reactions to the around them.
[ترجمه ترگمان]افراد با پلوتو - ماه ذاتا مستعد واکنش های عاطفی شدید به اطرافیان هستند
[ترجمه گوگل]کسانی که پلوتو - ماه هستند، ذاتا مستعد ابتلا به واکنش شدید عاطفی نسبت به اطرافشان هستند

8. Humans are innately inhumane; this explains much of the misery and suffering in the world.
[ترجمه ترگمان]انسان ها ذاتا غیر انسانی هستند؛ این بیشتر فقر و رنج در دنیا را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]انسانها بطور ذاتی غیر انسانی هستند این خیلی از بدبختی و رنج در جهان را توضیح می دهد

9. Different individuals are innately fitted for different kinds of employment.
[ترجمه ترگمان]افراد مختلف ذاتا برای انواع مختلف استخدام مناسب هستند
[ترجمه گوگل]افراد مختلف برای انواع مختلف اشتغال به کار می روند

10. The child is said to be innately disposed to learn language.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که کودک ذاتا تمایل به یادگیری زبان دارد
[ترجمه گوگل]گفته شده است که کودک به طور ذاتی در حال یادگیری زبان است

11. Most human beings seem innately averse to change.
[ترجمه ترگمان]بیشتر انسان ها طبیعتا مخالف تغییر هستند
[ترجمه گوگل]اکثر انسان ها به نظر می آید که به طور انحصاری از تغییر خویش اجتناب می کنند

12. We cannot innately grasp concepts in probability, horizontal causality, and simultaneous logic.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم به طور ذاتی مفاهیم را در احتمال، علیت افقی و منطق همزمان درک کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم مفاهیم را در احتمال، علیت عددی، و منطق همزمان درک کنیم

13. Innately conservative, Confucius was fascinated by the last of these disciplines.
[ترجمه ترگمان]کنفوسیوس محافظه کار، مجذوب آخرین مورد از این رشته ها شد
[ترجمه گوگل]کنفوسیوس، به شدت محافظه کار، از آخرین رشته های این دانشگاه شگفت زده شد

14. This verbal combo is an oxymoron, of course, given all we know about the innately hazardous properties of nicotine.
[ترجمه ترگمان]این ترکیب شفاهی یک oxymoron است، البته با توجه به تمام چیزهایی که ما در مورد خواص خطرناک خطرناک نیکوتین می دانیم
[ترجمه گوگل]البته این ترکیب کلامی یک oxymoron است، البته، با توجه به همه ما در مورد خواص ذاتی خطرناک نیکوتین می دانیم

پیشنهاد کاربران

سرشتی، نهادی، خمیره ای، جوهری/ گوهری

طبعا، فطرتا


کلمات دیگر: