بی درنگ، فورا
at the drop of a hat
بی درنگ، فورا
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: without much provocation; easily.
- He cries at the drop of a hat these days.
[ترجمه ترگمان] این روزها سر یک کلاه بلند گریه می کند
[ترجمه گوگل] او این روزها در قطره کلاه گریه می کند
[ترجمه گوگل] او این روزها در قطره کلاه گریه می کند
• instantly, immediately, at once, without delay (colloquial)
جملات نمونه
1. The boy is quarrelsome and ready to fight at the drop of a hat.
[ترجمه ترگمان]پسرک اهل جر و بحث است و آماده است که با کلاه یک کلاه مبارزه کند
[ترجمه گوگل]این پسر بی رحم است و آماده مبارزه با قطره کلاه است
[ترجمه گوگل]این پسر بی رحم است و آماده مبارزه با قطره کلاه است
2. You can't expect me to move my home at the drop of a hat.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی انتظار داشته باشی که من خونه - م رو بذارم سر یه کلاه
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید انتظار داشته باشید که خانه من را در یک قطعه کلاه حرکت دهید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید انتظار داشته باشید که خانه من را در یک قطعه کلاه حرکت دهید
3. People will file lawsuits at the drop of a hat these days.
[ترجمه صداقت علی مولایی] این روزها مردم بی درنگ اقامه دعوی می کنند.
[ترجمه ترگمان]این روزها مردم در کنار گذاشتن یک کلاه به پرونده های حقوقی رسیدگی می کنند[ترجمه گوگل]این روزها مردم پرونده های پرونده ای را که در یک قطعه کلاه می گذارند، پرونده می کنند
4. He used to fight at the drop of a hat.
[ترجمه صداقت علی مولایی] او بی درنگ وارد مبارزه می شد
[ترجمه ترگمان] اون قبلا با یه کلاه مبارزه می کرد[ترجمه گوگل]او در قطره کلاه مبارزه کرد
5. Some of these corporations threaten to sue at the drop of a hat.
[ترجمه ترگمان]برخی از این شرکت ها تهدید می کنند که از پایین یک کلاه شکایت کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از این شرکتها تهدید می کنند که شکایت کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از این شرکتها تهدید می کنند که شکایت کنند
6. She loses her temper at the drop of a hat .
[ترجمه Yeganeh] او فورا عصبی/عصبانی می شود
[ترجمه ترگمان] موقع افتادن یه کلاه her از دست میده[ترجمه گوگل]او در یک قطعه کلاه خود را از دست می دهد
7. He's willing to organize anything guests want at the drop of a hat.
[ترجمه ترگمان]حاضر است هر کدام از مهمانان را که در کنار یک کلاه قرار دارد، سازماندهی کند
[ترجمه گوگل]او مایل است مهمانان هر چیزی را که می خواهید در یک قطعه کلاه قرار دهید، سازماندهی کنید
[ترجمه گوگل]او مایل است مهمانان هر چیزی را که می خواهید در یک قطعه کلاه قرار دهید، سازماندهی کنید
8. The little girl used to cry at the drop of a hat.
[ترجمه Yeganeh] دختر بچه عادت داشت فورا گریه کند.
[ترجمه ترگمان]دختر کوچولو سر پایین کلاه گریه می کرد[ترجمه گوگل]دختر کوچولو گریه می کرد در یک قطره کلاه گریه می کرد
9. He can sing any song at the drop of a hat.
[ترجمه Yeganeh] او می تواند بی درنگ هر آهنگی را بخواند.
[ترجمه ترگمان] اون میتونه هر آهنگی رو با یه کلاه بخونه[ترجمه گوگل]او می تواند هر آهنگ را در قطره کلاه آواز بخواند
10. Don't fly into a rage at the drop of a hat. Remember: keep cucumber cool!
[ترجمه ترگمان]با خشم به پایین یک کلاه نگاه نکن ! به خاطر داشته باش، cucumber حفظ کن
[ترجمه گوگل]در قطره یک کلاه به یک خشم نزنید به یاد داشته باشید: خیار را سرد نگه دارید!
[ترجمه گوگل]در قطره یک کلاه به یک خشم نزنید به یاد داشته باشید: خیار را سرد نگه دارید!
11. At the drop of a hat, he would theof the road he wanted to build.
[ترجمه ترگمان]وقتی کلاه را بر سر می گذاشت، از جاده ای که می خواست بنا کند راه می رفت
[ترجمه گوگل]در قطره یک کلاه، او از راه او که می خواست ساخته شود، بود
[ترجمه گوگل]در قطره یک کلاه، او از راه او که می خواست ساخته شود، بود
12. Call Me, I at the drop of a hat.
[ترجمه ترگمان]به من زنگ بزن، من سر یه کلاه
[ترجمه گوگل]با من تماس بگیرید، من در قطره کلاه
[ترجمه گوگل]با من تماس بگیرید، من در قطره کلاه
13. Call Mary, she can come at the drop of a hat.
[ترجمه Yeganeh] با مری تماس بگیر، او می تواند فورا بیاید.
[ترجمه ترگمان]به مری زنگ بزن، اون می تونه بیاد پایین یه کلاه[ترجمه گوگل]با ماری تماس بگیرید، او می تواند در قطره کلاه بیفتد
14. She would blush at the drop of a hat.
[ترجمه ترگمان]از افتادن کلاه سرخ می شد
[ترجمه گوگل]او در قطره یک کلاه سرخ می کند
[ترجمه گوگل]او در قطره یک کلاه سرخ می کند
پیشنهاد کاربران
بی درنگ کاری را انجام دادن
انجام کار بدون فکر کردن
در یک چشم به هم زدن
به اسانی و زود. مثل اب خوردن
She could take up a new sport and be good at it at the drop of a hat
به اسانی، مثل آب خوردن
به اسانی، مثل آب خوردن
بی گدار به آب زدن
بی درنگ
خیلی راحت ( و بدون دلیل قانع کننده ای ) without thinking about
با کوچکترین بهانه ای/ دلیلی
at the slightest provocation
در جا
در یک آن
immediate action at the slightest stimulus.
بدون معطلی
فورا immediately
بی درنگ without delay
بدون تردید without hesitation
These days people will file lawsuits at the drop
. of a hat
. Her little daughter cries at the drop of a hat
با کوچکترین بهانه ای/ دلیلی
at the slightest provocation
در جا
در یک آن
immediate action at the slightest stimulus.
بدون معطلی
فورا immediately
بی درنگ without delay
بدون تردید without hesitation
These days people will file lawsuits at the drop
. of a hat
. Her little daughter cries at the drop of a hat
کلمات دیگر: