1. the two companies decided to arbitrate their differences
دو شرکت تصمیم گرفتند اختلافات خود را به حکمیت بگذارند.
2. I've been asked to arbitrate between the opposing sides.
[ترجمه فیضی.A] از من خواسته شده که بین طرفهای دعوا حکمیت کنم ( فتوی دهم )
[ترجمه ترگمان]از دو طرف مخالف به من گفته اند
[ترجمه گوگل]من خواسته شده است که بین طرفهای مخالف داوری شود
3. A committee will arbitrate between management and unions.
[ترجمه ترگمان]یک کمیته بین مدیریت و اتحادیه ها تقسیم خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک کمیته بین اداره و اتحادیه ها داوری می کند
4. The tribunal has the power to arbitrate in disputes.
[ترجمه ترگمان]دادگاه این قدرت را دارد که اختلافات را حل و فصل کند
[ترجمه گوگل]دادگاه دارای اختیار است که در اختلافات داوری کند
5. A committee was created to arbitrate between management and the unions.
[ترجمه ترگمان]کمیته ای برای هم کاری بین مدیریت و اتحادیه ها ایجاد شد
[ترجمه گوگل]یک کمیته برای اختلاف بین مدیریت و اتحادیه ها ایجاد شد
6. The United Nations will try to arbitrate in the international dispute.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل متحد تلاش خواهد کرد تا در اختلافات بین المللی دخالت کند
[ترجمه گوگل]سازمان ملل تلاش خواهد کرد که در اختلافات بین المللی داوری شود
7. He was asked to arbitrate between management and the unions.
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شد تا بین مدیریت و اتحادیه ها ارتباط برقرار کند
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد که بین مدیریت و اتحادیه ها داوری کند
8. I should like to arbitrate on this matter.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم در این مورد با شما حرف بزنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم در مورد این موضوع داوری کنم
9. The tribunal had been set up to arbitrate in the dispute.
[ترجمه ترگمان]دادگاه برای حل و فصل اختلافات تشکیل جلسه داده بود
[ترجمه گوگل]این دادگاه در اختلاف قرار گرفته است تا داوری شود
10. An outside adviser has been brought in to arbitrate the dispute between the management and the union.
[ترجمه ترگمان]یک مشاور خارجی برای حل اختلاف بین مدیریت و اتحادیه آورده شده است
[ترجمه گوگل]یک مشاور خارجی به منظور اختلاف بین مدیریت و اتحادیه، داوری می شود
11. Someone must arbitrate between opposing parties.
[ترجمه ترگمان]یکی باید بین احزاب مخالف حرکت کند
[ترجمه گوگل]کسی باید بین احزاب مخالف داوری کند
12. Most brokerage firms require customers to arbitrate disputes rather than file lawsuits.
[ترجمه ترگمان]اغلب شرکت های کارگزاری نیاز به مشتریان دارند تا اختلافات را بجای پرونده های پرونده شکایت کنند
[ترجمه گوگل]اکثر شرکت های کارگزاری به مشتریان نیاز دارند تا اختلافات را به جای پرونده های پرونده، داوری کنند
13. The commission will seek to arbitrate a resolution before handing down a decision in late summer.
[ترجمه ترگمان]این کمیسیون به دنبال حل و فصل یک قطعنامه قبل از ارسال تصمیم در اواخر تابستان خواهد بود
[ترجمه گوگل]کمیسیون به دنبال تصویب قطعنامه قبل از تصویب تصمیم در اواخر تابستان خواهد بود
14. They had to arbitrate like civilized people.
[ترجمه ترگمان] اونا باید مثل آدم های متمدن صحبت میکردن
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند مانند افراد متمدن داوری کنند
15. It follows that the pope should arbitrate between claimants to the emperorship.
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که پاپ باید بین claimants به the تقسیم شود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب پاپ باید میان ادعاها به امپراتوری داوری کند