کلمه جو
صفحه اصلی

milquetoast


(امریکا) آدم کمرو و تعارفی

انگلیسی به فارسی

Milquetoast


(آمریکا) آدم کمرو و تعارفی


انگلیسی به انگلیسی

• coward; shy person; one who is easily dominated, spineless

جملات نمونه

1. Voltaire, he insists, was a milquetoast careerist, too concerned with his own reputation and his comfortable life to say anything truly unsettling.
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که ول تر که به شهرت خود و زندگی راحت خود بسیار علاقه مند است، می گوید که چیز واقعا نگران کننده است
[ترجمه گوگل]او اصرار می ورزد که والتر، یک حرفه حرفه ای بود و حتی شهرت خود و زندگی راحتش را نیز به شدت نگران کننده می دانست

2. Psychology is diseased person, milquetoast careful with!
[ترجمه ترگمان]روان شناسی، فرد بیمار است و با دقت به آن نگاه می کند!
[ترجمه گوگل]روانشناسی شخص بیمار است، با توجه به دقت و توجه!

3. Nurtured and reshaped a little, however, that milquetoast quality becomes that tenderness that you, as a man, sorely need.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کمی تغییر شکل داد و تغییر شکل داد، با این حال، کیفیت milquetoast به این مهربانی تبدیل می شود که شما، به عنوان یک مرد شدیدا به آن نیاز دارید
[ترجمه گوگل]با این حال، پرورش داده شده و کمی تغییر کرده است، اما کیفیت آن به این معنی نیست که شما به عنوان یک مرد به شدت نیاز دارید

4. The hapless milquetoast is wanted for being an" alien" and he is captured by a band of guerrillas who want to recruit him to their cause.
[ترجمه ترگمان]The نگون بخت به عنوان یک \"بیگانه\" شناخته می شود و او توسط گروهی از چریک های که می خواهند او را به نهضت خود جذب کنند دستگیر می شود
[ترجمه گوگل]milquetoast بیچاره است برای اینکه یک «بیگانه» می خواست و او توسط یک گروه از چریک ها بود که می خواهم او را استخدام به علت آنها دستگیر شده است

5. You think you've poked fun at a milquetoast academic. Well, you've forgotten one thing: I am also a son of the Lone Star state.
[ترجمه ترگمان]تو فکر می کنی با یک شخصیت ترسوی دانشگاهی سر و کار داری خوب، یک چیز را فراموش کرده ای: من هم پسر ایالت Lone هستم
[ترجمه گوگل]شما فکر می کنید سرگرم کننده در یک دانشگاه علمی متشکل شده است خوب، شما یک چیز را فراموش کرده اید: من نیز پسر از دولت ستاره تنها هستم

6. Whatever the different roles assigned, Palin invariably personified a sweatily ingratiating Milquetoast; and so forth.
[ترجمه ترگمان]هر چه نقش های متفاوت واگذار شود، پالین به طور ثابت a sweatily ingratiating را نشان می دهد، و به همین ترتیب
[ترجمه گوگل]پیلین هر کدام از نقشهای مختلف را به طور مرتب تحریک می کند و غیره

7. So how powerful, small today make up risk dead uncover secret ahead of schedule to everybody, if you are milquetoast, that ten million is entered by accident!
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اگر شما milquetoast باشید، این ده میلیون نفر به طور تصادفی وارد می شوند، امروز چه قدر کوچک و کوچک است که جان خود را از دست بدهند
[ترجمه گوگل]بنابراین، چگونه امروز قدرتمند، کوچک امروز، خطر مرگ را به خطر می اندازند، پیش از برنامه ریزی برای همه، اگر شما milquetoast، که ده میلیون نفر به طور تصادفی وارد شده است!

8. But it's hard to move from being an assistant who serves as a buffer between the players and a coach they think is milquetoast to ruling with an iron fist.
[ترجمه ترگمان]اما حرکت از یک دستیار که به عنوان یک حایل بین بازیکنان و یک مربی که فکر می کنند با مشت آهنین حاکم است، دشوار است
[ترجمه گوگل]اما دشوار است که از دستیاری که به عنوان یک بافر بین بازیکنان و یک مربی است که فکر می کنند نیروی جاذبه با یک مشت آهن است، حرکت کند

9. Foreign policy planners fear the U. S. A gets a Milquetoast reputation abroad.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزان سیاست خارجی از ایالات متحده می ترسند اس شهرت خوبی در خارج از کشور به دست می آورد
[ترجمه گوگل]برنامه ریزان سیاست خارجی از تهدید U S A می شود شهرت Milquetoast در خارج از کشور

10. You don't get those kinds of results by being a milquetoast, and Sokol -- as driven an executive as I've met -- rubbed a lot of people the wrong way.
[ترجمه ترگمان]شما از این نوع نتایج استفاده نمی کنید، و Sokol - - به عنوان مدیر اجرایی که من دیده ام - - خیلی از مردم را به روش اشتباهی مالش دادم
[ترجمه گوگل]شما این نوع از نتایج را با یک میلیوکیت نبرد دریافت نمی کنید، و سوکول - به عنوان منجر اجرایی همانطور که من ملاقات کردم - بسیاری از مردم اشتباه را می پوشاند

11. Her mother has arranged for her marriage to a milquetoast wimp of a man.
[ترجمه ترگمان]مادرش ترتیب ازدواج او با یک مرد ولگرد را داده بود
[ترجمه گوگل]مادرش برای ازدواجش با یک مرد متولد شده ازدواج کرده است

پیشنهاد کاربران

بچه ننه، بی اراده، کمرو و ضعیف، ترسو و بزدل، سوسول
( به ترکی: باشنا دوی چوریین الینن آل, یاضغ )
A timid, sissy, weak, cowardly, submissive, meek man or boy

You have raised a milquetoast, not a man


کلمات دیگر: