کلمه جو
صفحه اصلی

in the form of

انگلیسی به انگلیسی

• in the shape of, having the manner of, similar to

جملات نمونه

1. The prologue to the novel is written in the form of a newspaper account.
[ترجمه ترگمان]مقدمه این رمان به شکل یک حساب روزنامه نوشته شده است
[ترجمه گوگل]پرولوگ به این رمان در قالب یک گزارش روزنامه نوشته شده است

2. Water vapor is water in the form of a gas.
[ترجمه ترگمان]بخار آب به شکل گاز است
[ترجمه گوگل]بخار آب آب به شکل یک گاز است

3. Plants absorb carbon in the form of carbon dioxide.
[ترجمه ترگمان]گیاهان کربن را به شکل کربن دی اکسید جذب می کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان کربن را به شکل دی اکسید کربن جذب می کنند

4. A household radiator absorbs energy in the form of electric current and releases it in the form of heat.
[ترجمه ترگمان]یک رادیاتور خانگی انرژی را به شکل جریان الکتریکی جذب می کند و آن را به شکل گرما آزاد می کند
[ترجمه گوگل]رادیاتور خانگی انرژی را به شکل جریان الکتریکی جذب می کند و آن را به شکل گرما آزاد می کند

5. synthetic detergents are in the form of powder or liquid.
[ترجمه ترگمان]مواد شوینده ترکیبی به شکل پودر یا مایع است
[ترجمه گوگل]مواد شوینده مصنوعی به شکل پودر یا مایع هستند

6. Our soundings are displayed in the form of a graph.
[ترجمه ترگمان]کشتی ما به شکل یک گراف نمایش داده می شود
[ترجمه گوگل]صدای ما در شکل یک نمایشگر نمایش داده می شود

7. The lawn was laid out in the form of the figure eight.
[ترجمه ترگمان]چمن به شکل هشت نفر چیده شده بود
[ترجمه گوگل]چمن در فرم هشتم گذاشته شد

8. People are bombarded with information in the form of TV advertising.
[ترجمه ترگمان]مردم در شکل تبلیغات تلویزیونی با اطلاعات بمباران می شوند
[ترجمه گوگل]افراد با اطلاعات در قالب تبلیغات تلویزیونی بمباران می شوند

9. Early computers required input in the form of punched cards.
[ترجمه ترگمان]کامپیوترهای اولیه به ورودی به شکل کارت های پانچ نیاز داشتند
[ترجمه گوگل]کامپیوترهای اولیه نیاز به ورودی به شکل کارتهای پانچ داشتند

10. Some people believe they may reincarnate in the form of an animal.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم بر این باورند که ممکن است به شکل یک حیوان عمل کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم معتقدند که ممکن است در قالب یک حیوان مجددا تزریق شوند

11. The government clawed back some of the money which it gave to arts organizations,in the form of tax.
[ترجمه ترگمان]دولت مقداری از پولی را که به سازمان های هنری داده بود را به شکل مالیات برگرداند
[ترجمه گوگل]دولت، پولی را که به سازمان های هنری داده شده بود، به شکل مالیات پرداخت کرد

12. Help in the form of money will be very welcome.
[ترجمه ترگمان]کمک به شکل پول بسیار خوشایند خواهد بود
[ترجمه گوگل]کمک به شکل پول بسیار خوش آمدید

13. Some received substantial occupational assistance in the form of low-interest loans.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها به شکل وام های کم بهره، کمک شغلی قابل توجهی دریافت کرده اند
[ترجمه گوگل]برخی از کمک های شغلی قابل توجهی را در قالب وام های کم بهره دریافت کردند

14. They received a benefit in the form of a tax reduction.
[ترجمه ترگمان]آن ها به شکل کاهش مالیات سود بردند
[ترجمه گوگل]آنها در قالب کاهش مالیات، سود خود را دریافت کردند

15. Some people believe they may be reincarnated in the form of an animal.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم بر این باورند که ممکن است به شکل یک حیوان کشته شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم معتقدند ممکن است آنها را به شکل یک حیوان بازسازی کنند

پیشنهاد کاربران

در قالبِ، به شکلِ، به صورتِ

در قالبِ، به عنوانِ، باشکلِ


کلمات دیگر: