• lines of communication who gain widespread exposure, means of communication, the mass media
mass communication
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Mass communication sometimes arouses resistance.
[ترجمه ترگمان]ارتباط جمعی گاهی باعث ایجاد مقاومت می شود
[ترجمه گوگل]ارتباطات توده گاهی باعث مقاومت می شود
[ترجمه گوگل]ارتباطات توده گاهی باعث مقاومت می شود
2. It is the most powerful medium for mass communication so far devised.
[ترجمه ترگمان]این قوی ترین رسانه برای ارتباط جمعی است که تاکنون ابداع شده است
[ترجمه گوگل]این قدرتمند ترین رسانه برای ارتباطات جمعی است تا کنون طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این قدرتمند ترین رسانه برای ارتباطات جمعی است تا کنون طراحی شده است
3. The seminar is open to people involved in mass communication and theological training from around the world.
[ترجمه ترگمان]این سمینار برای افرادی که درگیر ارتباطات جمعی و آموزش کلامی از سراسر جهان هستند، باز است
[ترجمه گوگل]این سمینار برای افرادی که در ارتباطات جمعی و آموزش الهیات از سراسر جهان حضور دارند، باز است
[ترجمه گوگل]این سمینار برای افرادی که در ارتباطات جمعی و آموزش الهیات از سراسر جهان حضور دارند، باز است
4. The second great new agent of mass communication was the radio.
[ترجمه ترگمان]دومین عامل بزرگ جدید ارتباط جمعی رادیو بود
[ترجمه گوگل]دومین عامل جدید ارتباطات جمعی، رادیو بود
[ترجمه گوگل]دومین عامل جدید ارتباطات جمعی، رادیو بود
5. Thirdly, there are certain aspects of mass communication which are sometimes overlooked in media education.
[ترجمه ترگمان]سوم، برخی جنبه ها از ارتباطات جمعی وجود دارند که گاهی در آموزش رسانه ها نادیده گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]سوم، جنبه های خاصی از ارتباط جمعی وجود دارد که گاه در آموزش رسانه ها نادیده گرفته می شود
[ترجمه گوگل]سوم، جنبه های خاصی از ارتباط جمعی وجود دارد که گاه در آموزش رسانه ها نادیده گرفته می شود
6. The three case studies illustrate different aspects of mass communication and society.
[ترجمه ترگمان]سه مطالعه موردی جنبه های مختلفی از ارتباط جمعی و جامعه را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]سه مورد مطالعه جنبه های مختلف ارتباطات جمعی و جامعه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سه مورد مطالعه جنبه های مختلف ارتباطات جمعی و جامعه را نشان می دهد
7. I major in Journalism and Mass Communication in university.
[ترجمه ترگمان]من در رشته روزنامه نگاری و ارتباطات جمعی در دانشگاه بزرگ شدم
[ترجمه گوگل]من در روزنامه نگاری و ارتباطات جمعی در دانشگاه بزرگ است
[ترجمه گوگل]من در روزنامه نگاری و ارتباطات جمعی در دانشگاه بزرگ است
8. Knowledge in e - commerce, mass communication, creative graphic design, innovative copy writing, and editing.
[ترجمه ترگمان]دانش در تجارت الکترونیک، ارتباطات جمعی، طراحی گرافیکی خلاق، و ویرایش، و ویرایش
[ترجمه گوگل]دانش در تجارت الکترونیک، ارتباطات جمعی، طراحی گرافیک خلاق، نوشتن کپی نوین و ویرایش
[ترجمه گوگل]دانش در تجارت الکترونیک، ارتباطات جمعی، طراحی گرافیک خلاق، نوشتن کپی نوین و ویرایش
9. Those systems of mass communication are in turn based on the appropriation of the people's common rights in the electromagnetic spectrum.
[ترجمه ترگمان]سیستم های ارتباطات جمعی به نوبه خود براساس تخصیص حقوق مشترک مردم در طیف الکترومغناطیسی قرار دارند
[ترجمه گوگل]این سیستم های ارتباطات جمعی به نوبه خود بر اساس تخصیص حقوق مشترک مردم در طیف الکترومغناطیس است
[ترجمه گوگل]این سیستم های ارتباطات جمعی به نوبه خود بر اساس تخصیص حقوق مشترک مردم در طیف الکترومغناطیس است
10. International business, mass communication and jet airplanes HAs created a globe of globetrotters.
[ترجمه ترگمان]تجارت بین المللی، ارتباطات جمعی و هواپیماهای جت has یک کره زمین را ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]تجارت بین المللی، ارتباطات جمعی و هواپیماهای جت هواپیما ایجاد یک جهان از globetrotters
[ترجمه گوگل]تجارت بین المللی، ارتباطات جمعی و هواپیماهای جت هواپیما ایجاد یک جهان از globetrotters
11. Mass communication sometimes arouses resistance in us.
[ترجمه ترگمان]ارتباط جمعی گاهی باعث ایجاد مقاومت در ما می شود
[ترجمه گوگل]ارتباطات جمعی گاهی باعث مقاومت در ما می شود
[ترجمه گوگل]ارتباطات جمعی گاهی باعث مقاومت در ما می شود
12. International business, mass communication and jet airplanes have created a world of globetrotters.
[ترجمه ترگمان]تجارت بین المللی، ارتباطات جمعی و هواپیماهای جت، دنیایی از globetrotters را ایجاد کرده اند
[ترجمه گوگل]تجارت بین المللی، ارتباطات جمعی و هواپیماهای جت یک دنیای پرچمدار جهانی ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]تجارت بین المللی، ارتباطات جمعی و هواپیماهای جت یک دنیای پرچمدار جهانی ایجاد کرده است
13. With mass communication industry developing rapidly, the impact of the media on college students is increasing.
[ترجمه ترگمان]با گسترش سریع صنعت ارتباطات جمعی، تاثیر رسانه ها بر دانشجویان کالج در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]صنعت ارتباطات جمعی به سرعت در حال توسعه است، تاثیر رسانه ها بر دانش آموزان کالج افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]صنعت ارتباطات جمعی به سرعت در حال توسعه است، تاثیر رسانه ها بر دانش آموزان کالج افزایش می یابد
14. Lippmann has made great contributions to the Mass Communication.
[ترجمه ترگمان]شرکت Lippmann سهم بزرگی در ارتباط با مراسم عشا ربانی داشته است
[ترجمه گوگل]Lippmann سهم بزرگی در ارتباطات توده ای ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]Lippmann سهم بزرگی در ارتباطات توده ای ایجاد کرده است
15. Likewise, multiple channels occur in mass communication.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، چندین کانال در ارتباط جمعی رخ می دهند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، کانال های متعدد در ارتباطات جمعی رخ می دهد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، کانال های متعدد در ارتباطات جمعی رخ می دهد
پیشنهاد کاربران
ارتباط جمعی
mass communication ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: ارتباط جمعی
تعریف: برقراری ارتباط و انتقال اخبار و اطلاعات به تمام یا جمع کثیری از مردم در جامعه ازطریق رسانه های جمعی
واژه مصوب: ارتباط جمعی
تعریف: برقراری ارتباط و انتقال اخبار و اطلاعات به تمام یا جمع کثیری از مردم در جامعه ازطریق رسانه های جمعی
کلمات دیگر: