برنامه ریزی شده، زمان بندی کردن، در برنامه گذاردن، برنامه ریزی کردن، صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
scheduled
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• planned, set for a certain time or date
a scheduled flight or aircraft is part of a regular service, not specially chartered by an individual person or group.
a scheduled flight or aircraft is part of a regular service, not specially chartered by an individual person or group.
جملات نمونه
1. leyla has scheduled a meeting for next monday
لیلا برای دوشنبه ی دیگر جلسه تعیین کرده است.
2. other parleys are scheduled for wednesday and friday
مذاکرات دیگری برای چهارشنبه و جمعه برنامه ریزی شده است.
3. the repairs are scheduled to take six months
طبق برنامه تعمیرات شش ماه طول خواهد کشید.
4. the train is scheduled to stop in ghom
طبق برنامه ترن در قم توقف خواهد کرد.
5. the baptist revival is scheduled for tomorrow
گردهمایی مذهبی باپتیست ها فردا برگزار خواهد شد.
6. All scheduled airline services will be affected by the strike.
[ترجمه ترگمان]تمام خدمات خطوط هوایی برنامه ریزی شده نیز تحت تاثیر این اعتصاب قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]تمام خدمات خطوط هوایی برنامه ریزی شده تحت تأثیر اعتصاب قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]تمام خدمات خطوط هوایی برنامه ریزی شده تحت تأثیر اعتصاب قرار خواهد گرفت
7. They are scheduled for arraignment October 5th.
[ترجمه ترگمان]قرار است روز پنجم اکتبر به دادگاه احضار شوند
[ترجمه گوگل]آنها برای تجدید نظر در 5 اکتبر برنامه ریزی شده اند
[ترجمه گوگل]آنها برای تجدید نظر در 5 اکتبر برنامه ریزی شده اند
8. The book is scheduled for publication in the autumn.
[ترجمه ترگمان]این کتاب قرار است در پاییز منتشر شود
[ترجمه گوگل]این کتاب برای انتشار در پاییز برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]این کتاب برای انتشار در پاییز برنامه ریزی شده است
9. Three runs of trains were scheduled last year.
[ترجمه ترگمان]سه دور قطار در سال گذشته برنامه ریزی شده بود
[ترجمه گوگل]در سال گذشته برنامه ریزی شده بود
[ترجمه گوگل]در سال گذشته برنامه ریزی شده بود
10. The meeting has been scheduled for tomorrow afternoon.
[ترجمه ترگمان]جلسه برای فردا بعد از ظهر برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]جلسه برای فردا بعد از ظهر برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]جلسه برای فردا بعد از ظهر برنامه ریزی شده است
11. The buses don't come as scheduled.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس ها آنطور که برنامه ریزی شده اند نیستند
[ترجمه گوگل]اتوبوس ها به صورت برنامه ریزی نشده است
[ترجمه گوگل]اتوبوس ها به صورت برنامه ریزی نشده است
12. He is scheduled to deliver the keynote address at an awards ceremony.
[ترجمه ترگمان]قرار است او سخنرانی اصلی را در مراسم اعطای جوایز برگزار کند
[ترجمه گوگل]او برنامه ریزی کرده است که سخنرانی اصلی را در مراسم جوایز ارائه کند
[ترجمه گوگل]او برنامه ریزی کرده است که سخنرانی اصلی را در مراسم جوایز ارائه کند
13. We'll be stopping here for longer than scheduled.
[ترجمه ترگمان]ما بیشتر از هر وقت دیگه اینجا توقف می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای مدت طولانی از برنامه ریزی شده متوقف خواهیم شد
[ترجمه گوگل]ما برای مدت طولانی از برنامه ریزی شده متوقف خواهیم شد
14. The substance has been scheduled as a poison.
[ترجمه ترگمان]این ماده به عنوان یک زهر برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]این ماده به عنوان یک سم تعیین شده است
[ترجمه گوگل]این ماده به عنوان یک سم تعیین شده است
15. Embarkation was scheduled for just after 4 pm.
[ترجمه ترگمان]این برنامه قرار بود درست بعد از ۴ بعد از ظهر به پایان برسد
[ترجمه گوگل]تعطیلات فقط بعد از ساعت 4 بعدازظهر بود
[ترجمه گوگل]تعطیلات فقط بعد از ساعت 4 بعدازظهر بود
16. A presidential election was scheduled for last December.
[ترجمه ترگمان]انتخابات ریاست جمهوری قرار است دسامبر گذشته برگزار شود
[ترجمه گوگل]انتخابات ریاست جمهوری در دسامبر گذشته برنامه ریزی شده بود
[ترجمه گوگل]انتخابات ریاست جمهوری در دسامبر گذشته برنامه ریزی شده بود
17. Hawk's visit was scheduled to link in with the meeting in Harare.
[ترجمه ترگمان]دیدار \"هاک\" قرار بود با این نشست در حراره ارتباط برقرار کند
[ترجمه گوگل]دیدار هاوک با قرار ملاقات در جلسه در هارای برنامه ریزی شد
[ترجمه گوگل]دیدار هاوک با قرار ملاقات در جلسه در هارای برنامه ریزی شد
18. The hospital is scheduled to open March
[ترجمه ترگمان]قرار است این بیمارستان در ماه مارس افتتاح شود
[ترجمه گوگل]بیمارستان در ماه مارس برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]بیمارستان در ماه مارس برنامه ریزی شده است
پیشنهاد کاربران
برنامه ریزی شده
برنامه فشرده
تعیین شده
planned
کلمات دیگر: