ناراست، پر پیچ و خم، دور و دراز، پیچاپیچ، دارای شیله پیله، گمراه کننده، کج راهه، کژ، غیرمستقیم
circuitous
ناراست، پر پیچ و خم، دور و دراز، پیچاپیچ، دارای شیله پیله، گمراه کننده، کج راهه، کژ، غیرمستقیم
انگلیسی به فارسی
غیرمستقیم
انگلیسی به انگلیسی
• indirect (action or language); roundabout, winding, not direct
a circuitous route is long and complicated; a formal word.
a circuitous route is long and complicated; a formal word.
صفت ( adjective )
مشتقات: circuitously (adv.), circuitousness (n.)
مشتقات: circuitously (adv.), circuitousness (n.)
• : تعریف: having or taking a long and winding course or procedure; roundabout; indirect.
• مترادف: indirect, roundabout, winding
• متضاد: direct, straightforward
• مشابه: circular, devious, labyrinthine, meandering, rambling, serpentine, tortuous
• مترادف: indirect, roundabout, winding
• متضاد: direct, straightforward
• مشابه: circular, devious, labyrinthine, meandering, rambling, serpentine, tortuous
- The many detours caused our trip to be rather circuitous.
[ترجمه ترگمان] مسیرهای انحرافی بسیاری باعث شده که سفر ما تا حدودی غیر مستقیم باشد
[ترجمه گوگل] مسیرهای بسیاری از این سفر باعث شده که سفر ما نسبتا پیچیده باشد
[ترجمه گوگل] مسیرهای بسیاری از این سفر باعث شده که سفر ما نسبتا پیچیده باشد
- She put forward a circuitous but logical argument.
[ترجمه ترگمان] اون فقط یه جر و بحث منطقی به جلو گذاشت
[ترجمه گوگل] او یک استدلال منطقی اما منطقی را مطرح کرد
[ترجمه گوگل] او یک استدلال منطقی اما منطقی را مطرح کرد
مترادف و متضاد
going around, indirect
Synonyms: back road, by way of, circular, collateral, complicated, devious, labyrinthine, long way, long way around, meandering, oblique, rambling, roundabout, tortuous, winding around
Antonyms: direct, in line, straight
جملات نمونه
1. circuitous reasoning
استدلال پیچیده و گمراه کننده
2. a circuitous journey
مسافرت دور و دراز
3. a circuitous road
راه پر پیچ و خم
4. The journey was circuitous and slow.
[ترجمه امیری] سفر پرپیچ و خم و آهسته ی بود.
[ترجمه ترگمان]این سفر خیلی آهسته و آهسته بود[ترجمه گوگل]سفر به طور مداوم و آهسته بود
5. He took us on a circuitous route to the hotel.
[ترجمه ترگمان]او ما را از مسیر غیر مستقیم به هتل برد
[ترجمه گوگل]او ما را در مسیر مسیری به هتل برد
[ترجمه گوگل]او ما را در مسیر مسیری به هتل برد
6. The cabdriver took them on a circuitous route to the police station.
[ترجمه ترگمان]The آن ها را به یک مسیر غیر مستقیم به پاسگاه پلیس بردند
[ترجمه گوگل]cabdriver آنها را بر روی مسیر مسیر به ایستگاه پلیس برد
[ترجمه گوگل]cabdriver آنها را بر روی مسیر مسیر به ایستگاه پلیس برد
7. They took a circuitous route to avoid reporters.
[ترجمه ترگمان]آن ها مسیری غیر مستقیم را برای اجتناب از خبرنگاران انجام دادند
[ترجمه گوگل]آنها یک مسیر بی نظیر برای جلوگیری از خبرنگاران به دست آوردند
[ترجمه گوگل]آنها یک مسیر بی نظیر برای جلوگیری از خبرنگاران به دست آوردند
8. Typically circuitous is the way she used Bernard.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول غیر مستقیم روشی است که او از برنارد استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]به طور معمول، روش او از برنارد استفاده می کند
[ترجمه گوگل]به طور معمول، روش او از برنارد استفاده می کند
9. I set out on a circuitous route that ensured I ended up at her table.
[ترجمه ترگمان]از یک مسیر غیر مستقیم شروع به قدم زدن کردم که مطمئن شدم به میز او رسیدم
[ترجمه گوگل]من در مسیر مسیری قرار گرفتم که اطمینان دادم که در میز من به پایان رسید
[ترجمه گوگل]من در مسیر مسیری قرار گرفتم که اطمینان دادم که در میز من به پایان رسید
10. Disability arts is a circuitous route to the inclusion of Disabled people in mainstream arts and wider society.
[ترجمه ترگمان]هنر معلولیت یک مسیر غیر مستقیم به گنجاندن افراد معلول در جوامع اصلی و جامعه گسترده تر است
[ترجمه گوگل]هنر ناتوانی مسیری منحصر به فرد برای ورود افراد معلول به هنرهای اصلی و جامعه است
[ترجمه گوگل]هنر ناتوانی مسیری منحصر به فرد برای ورود افراد معلول به هنرهای اصلی و جامعه است
11. She returned to Bourne End by a circuitous route along minor roads.
[ترجمه ترگمان]او با یک مسیر غیر مستقیم در امتداد جاده های فرعی به \"Bourne\" بازگشت
[ترجمه گوگل]او به مسیر Bourne End با مسیر مسیری در امتداد جاده های جزئی بازگشت
[ترجمه گوگل]او به مسیر Bourne End با مسیر مسیری در امتداد جاده های جزئی بازگشت
12. The more circuitous route would be the quickest.
[ترجمه ترگمان] هر چی بیشتر و غیر مستقیم باشه، سریع ترین راه
[ترجمه گوگل]مسیر پیچیدهای سریعتر خواهد بود
[ترجمه گوگل]مسیر پیچیدهای سریعتر خواهد بود
13. By shifting his camp and taking circuitous routes, he prevents the enemy from anticipating his purpose.
[ترجمه ترگمان]با تغییر دادن اردوگاه خود و گرفتن مسیرهای مداری، او از پیش بینی هدف خود جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]با تغییر اردوگاه خود و انجام مسیرهای متناوب، دشمن را از پیش بینی هدف خود جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]با تغییر اردوگاه خود و انجام مسیرهای متناوب، دشمن را از پیش بینی هدف خود جلوگیری می کند
14. His explanation was circuitous and puzzling.
[ترجمه ترگمان]توضیحات او غیر مستقیم و گیج کننده بود
[ترجمه گوگل]توضیح او عمیق و گیج کننده بود
[ترجمه گوگل]توضیح او عمیق و گیج کننده بود
a circuitous road
راه پرپیچوخم
a circuitous journey
مسافرت دور و دراز
circuitous reasoning
استدلال پیچیده و گمراهکننده
پیشنهاد کاربران
مسیر، مسافرت، صحبت: ( rout, journey, speech )
- غیر مستقیم indirect
- دارای پیچ و خم having winding course
• We took a circuitous and unfamiliar rout through the woods to the county road
• That was Dad’s circuitous way of telling me he wished I would stay home forever
- غیر مستقیم indirect
- دارای پیچ و خم having winding course
• We took a circuitous and unfamiliar rout through the woods to the county road
• That was Dad’s circuitous way of telling me he wished I would stay home forever
کلمات دیگر: