کلمه جو
صفحه اصلی

once too often

پیشنهاد کاربران

⁦✔️⁩خیلی وقت ها

E. g. I’ve had it ( up to here ) with him—he’s done it once too often
من تا به اینجا با ( وضعیت نابسامان ) او کنار آمده اند - او اغلب وقت ها وضعش همینه


کلمات دیگر: