1. do a bunk
(انگلیسی - خودمانی) بدون اطلاع قبلی رفتن،جیم شدن،جا خالی کردن
2. the passenger ship had 500 cabins each having four bunk beds
کشتی مسافربری دارای پانصد کابین بود که هر یک چهار تختخواب تاشو داشت.
3. The bunk mattress was hard, the blankets prickly and slightly damp.
[ترجمه ترگمان]تشک تخت سخت بود، ملافه ها زبر و کمی مرطوب بودند
[ترجمه گوگل]تخت دو نفره سخت بود، پتوها خراشیده و کمی مرطوب بود
4. The twins sleep in a bunk bed.
[ترجمه ترگمان]دوقلوها در تخت سفری می خوابند
[ترجمه گوگل]دوقلوها در یک تختخواب سفری قرار دارند
5. A lot of people bunk off early on Friday.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در اوایل روز جمعه از خواب بیدار می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در اوایل روز جمعه به خانه می روند
6. The cashier has done a bunk with the day's takings.
[ترجمه ترگمان]صندوق دار با چراغ گازی یک تخت انجام داده
[ترجمه گوگل]صندوق تأسیس یک تخت خواب با تسهیلات روزانه انجام داده است
7. He left his bunk and went up on deck again.
[ترجمه ترگمان]تخت را ترک کرد و دوباره به عرشه رفت
[ترجمه گوگل]او خانه اش را ترک کرد و دوباره در عرشه رفت
8. Can I sleep in the top bunk?
[ترجمه ترگمان]میتونم تو تخت بالایی بخوابم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم در حیاط خلوتم بخوابم؟
9. We might as well bunk down in this hotel.
[ترجمه ترگمان]ما باید تو این هتل جا به جا کنیم
[ترجمه گوگل]ما نیز ممکن است در این هتل دو نفره بمانیم
10. Most economists think his theories are sheer bunk.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اقتصاددانان فکر می کنند که نظریه های او تخت محض هستند
[ترجمه گوگل]اکثر اقتصاددانان فکر می کنند که نظریه های او حجاب محض است
11. You can bunk down on the sofa for tonight.
[ترجمه ترگمان]امشب می تونی روی کاناپه بخوابی
[ترجمه گوگل]شما امشب می توانید روی مبل بخوابید
12. John and I used to bunk off school.
[ترجمه ترگمان]من و \"جان\" تو مدرسه خوابیده بودیم
[ترجمه گوگل]جان و من از مدرسه جدا شدند
13. What a load of bunk!
[ترجمه ترگمان]چه باری است!
[ترجمه گوگل]چه چیزی از دستشویی!
14. They'd done a bunk without paying the rent.
[ترجمه ترگمان]آن ها بدون پرداخت اجاره یک تخت انجام داده بودند
[ترجمه گوگل]آنها بدون پرداخت اجاره یک آپارتمان را انجام دادند