کلمه جو
صفحه اصلی

purging


معنی : پاک سازی
معانی دیگر : پاکسازی

انگلیسی به فارسی

پاکسازی


مترادف و متضاد

پاک سازی (اسم)
purgation, expunction, purging

جملات نمونه

1. purging metal of dross
فلز را از تفاله زدودن

2. purging water by distillation
تصفیه ی آب از راه تقطیر

3. We have to begin by purging our minds of prejudice.
[ترجمه ترگمان]ما باید با عقاید بی پایه و اساس خودمان شروع کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید با تمیز کردن ذهنمان از تعصب شروع کنیم

4. Anorexics may overeat before purging themselves or vomiting.
[ترجمه ترگمان]anorexics ممکن است قبل از پاک سازی خود یا استفراغ، پرخوری کنند
[ترجمه گوگل]آنورکسیکس ممکن است قبل از تمیز کردن خود و یا استفراغ سرشار شود

5. Lately, with each round of corporate purging and bingeing, Marco has been feeling his time draw close.
[ترجمه ترگمان]در این اواخر، با هر گروه تجاری و بازرگانی، مارکو احساس می کرد که زمان خودش را به پایان می رساند
[ترجمه گوگل]به تازگی، با هر دور از تصفیه و bingeing شرکت، مارکو شده است احساس زمان خود را قرعه کشی نزدیک است

6. That disgust is translated into violent purging by vomiting or laxatives.
[ترجمه ترگمان]آن نفرت به تصفیه شدید با استفراغ و یا استفراغ تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]این بی احتیاط به وسیله استفراغ و یا مسهل ها به خشونت خشونت آمیز منتقل می شود

7. The reactor, which is freed of oxygen by purging with nitrogen gas,[Sentence dictionary] is filled with about 43 kg of o-xylene and about 1kg of carbon tetrachloride.
[ترجمه ترگمان]رآکتور که از اکسیژن با تصفیه با گاز نیتروژن آزاد شده است، حاوی حدود ۴۳ کیلوگرم of و حدود ۱ کیلوگرم of کربن است
[ترجمه گوگل]راکتور، که از طریق گاز خالص با گاز نیتروژن از اکسیژن آزاد می شود، حدود 43 کیلوگرم اکسیلن و حدود 1 کیلوگرم تتراکلرید کربن پر می شود

8. His vision, however impractical, of purging Islam and establishing a single Islamic caliphate appealed to Muslims disgusted by the venality of their own elites.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه او، با این حال غیر عملی، پاک سازی اسلام و تاسیس یک خلافت اسلامی، از ارتشا نخبگان خود بیزار بود
[ترجمه گوگل]چشم انداز او، با این حال غیر عملی، خالص سازی اسلام و ایجاد یک خلافت اسلامی تنها خواستار مسلمانانی شد که از نظر رهبری نخبگان خود ناراحت بودند

9. Some injectors can handle both water and purging air.
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه گوگل]بعضی از انژکتورها می توانند آب و هوا را تمیز کنند

10. We are adjusting ( installing, checking, aligning, leveling, purging ) the equipment.
[ترجمه ترگمان]ما در حال تنظیم (نصب، چک کردن، تراز کردن، تراز کردن)تجهیزات هستیم
[ترجمه گوگل]ما تنظیم (نصب، چک کردن، تراز، سطح، خالص سازی) تجهیزات

11. The supply of purging gas to the porous plug is always done with individually controlled and regulated lines.
[ترجمه ترگمان]تامین گاز پاک سازی به پلاگ متخلخل همیشه با خطوط منظم کنترل شده و کنترل شده انجام می شود
[ترجمه گوگل]تامین گاز تصفیه شده به پریز متخلخل همیشه با خطوط کنترل شده و تنظیم شده بصورت جداگانه انجام می شود

12. At about 10:30 p. m., after purging his system, Mr. Fox said he didn't believe he was going to die after all, recalls Mr. Philippi.
[ترجمه ترگمان]حدود ساعت ۱۰: ۳۰ بعد از ظهر ام اقای فاکس گفت: اقای فاکس، بعد از اینکه سیستم او را رها کرد، اقای فاکس گفت که باور نمی کند که بعد از همه این همه، اقای فیلیپ را به یاد بیاورد
[ترجمه گوگل]در حدود 10 30 پ آقای فاکس پس از پاکسازی سیستم خود، گفت که او اعتقاد ندارد که او بعد از همه می میرید، آقای فیلیپه را یادآوری می کند

13. The women with purging disorder said they felt much more full after the test meal, and they reported more stomach discomfort than the bulimic women and the women with no eating disorders.
[ترجمه ترگمان]زنان مبتلا به اختلال پاک سازی گفتند که پس از خوردن غذا احساس بسیار بیشتری داشتند و ناراحتی شکم بیشتری را نسبت به زنان bulimic و زنان بدون اختلالات خوردن گزارش کردند
[ترجمه گوگل]زنان مبتلا به اختلال خلطی گفتند که بعد از غذا خوردن بیشتر احساس خستگی می کنند و بیشتر ناراحتی های معده را نسبت به زنان باردار و زنان بدون اختلالات خوردن گزارش می دهند

14. The database purging and archiving are complete and work flow is back to normal.
[ترجمه ترگمان]پاک سازی پایگاه داده و آرشیو کردن کامل بوده و جریان کار به حالت عادی برگشته است
[ترجمه گوگل]پایگاه داده پاکسازی و بایگانی کامل و جریان کاری به حالت عادی بازگشته است

15. Daily consume toaway heat, detoxifying purging lung and dissolving phlegm.
[ترجمه ترگمان]مصرف روزانه گرما، تصفیه detoxifying شش و انحلال خلط را مصرف می کند
[ترجمه گوگل]روزانه مصرف گرما را از بین می برد، سم زدایی ریه های خالص سازی و ریه های حل کننده

پیشنهاد کاربران

پالایش، تصفیه، تطهیر

purging ( شیمی )
واژه مصوب: پاک سازی 4
تعریف: جانشین کردن ماده ای به جای مادۀ درون یک محفظه به نحوی که محفظه عاری از مادۀ اولیه شود


کلمات دیگر: