کلمه جو
صفحه اصلی

embayment


(معماری)، دارای تاقچه (یا فرورفتگی) کردن، میان دوستون قرار دادن، حبس در خلیج قرار دادن

انگلیسی به فارسی

حبس در خلیج قرار دادن


جاذبه، حبس در خلیج قرار دادن


دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] فرو افتادگی
[آب و خاک] بریدگی کناری

پیشنهاد کاربران

Dezful embayment: فروافتادگی دزفول


کلمات دیگر: