کلمه جو
صفحه اصلی

fenestrated


سوراخ دار، روزن دار، دریچه دار، روزنی (fenestrate هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

fenestrated


سوراخ‌دار، روزن‌دار، دریچه‌دار، روزنی (fenestrate هم می‌گویند)


انگلیسی به انگلیسی

• perforated (biology, zoology); having windows, having window-like openings (architecture)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] روزنه دار، روزنه ای، مشبک.

جملات نمونه

1. Fenestrated endothelium is present, and the basement membrane is normal.
[ترجمه ترگمان]در اندوتلیوم موجود است و غشا زیرین نرمال است
[ترجمه گوگل]اندوتلی فیناستراید موجود است و غشاء پایه طبیعی است

2. In another naval development, fenestrated rudders were common on Chinese ships by the 13th century which were not introduced to the west until 190
[ترجمه ترگمان]در یک توسعه دریایی دیگر، fenestrated rudders از قرن سیزدهم میلادی در کشتی های چینی رایج بودند که تا سال ۱۹۰ میلادی به غرب عرضه نشد
[ترجمه گوگل]در دیگر توسعه های دریایی، استوانهای فرسوده در قرن 13th در کشتی های چینی رایج بود که تا 190

3. Before 11 th day, the sinusoidal endothelium is continuous and not fenestrated.
[ترجمه ترگمان]پیش از ۱۱ روز، اندوتلیوم سینوسی وجود دارد و نه fenestrated
[ترجمه گوگل]قبل از 11 روز، آندو تلیوم سینوسی ثابت و بدون ظاهر است

4. Results of 102 thoracic percutaneous aspiration biopsies performed with a fenestrated fine needle were analysed.
[ترجمه ترگمان]نتایج ۱۰۲ قطعه قفسه سینه aspiration aspiration با یک سوزن نازک fenestrated آنالیز شدند
[ترجمه گوگل]نتایج 102 بیوپسی آسپیراسیون از طریق پوستی با استفاده از یک سوزن نازک مورد بررسی قرار گرفت

5. About 1% of glomerular filtration occurs through the mesangium, with the remainder through the fenestrated epithelium.
[ترجمه ترگمان]حدود ۱ % of glomerular از طریق the، با باقی مانده از طریق بافت پوششی fenestrated رخ می دهد
[ترجمه گوگل]حدود 1٪ از فیلتراسیون گلومرولی از طریق mesangium رخ می دهد، با باقی مانده از طریق اپیتلیوم fenestrated

6. Choroid plexus; numerous irregularly oriented microvilli at the apical surface; fenestrated capillaries.
[ترجمه ترگمان]شبکه کوروئید به طور نامنظم و نامنظم در بافت رویانی نوک و مویرگ ها دیده می شود
[ترجمه گوگل]پیوند کورئید؛ چندین میکرو ویلیوم ناقص بر روی سطح آپیکالی؛ مویرگهای نازک

پیشنهاد کاربران

منفذ دار

منفذ دار
مثال :
Fenestrated capillary : مویرگ منفذار


کلمات دیگر: