1. his heroism saved the group from certain death
جانبازی او گروه را از مرگ حتمی نجات داد.
2. Selt-trust is the essence of heroism.
[ترجمه ترگمان]اعتماد - اعتماد جوهر شجاعت است
[ترجمه گوگل]Selt-trust جوهر قهرمانی است
3. Self-trust is the essence of heroism.
[ترجمه ترگمان]اعتماد، جوهر شجاعت است
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس جوهر قهرمانی است
4. He brought honour to his family by his heroism.
[ترجمه ترگمان]از قهرمانی خود مایه افتخار خانواده خود شده بود
[ترجمه گوگل]او با قهرمانی او، به خانواده اش افتخار آورد
5. Stories of his heroism resounded through the country.
[ترجمه ترگمان]داستان شجاعت او در سراسر کشور طنین افکند
[ترجمه گوگل]داستان های قهرمانی او از طریق کشور پخش شد
6. Today the medal is awarded only for exceptional heroism in battle.
[ترجمه ترگمان]امروزه مدال فقط برای قهرمانی استثنایی در نبرد اعطا می شود
[ترجمه گوگل]امروز، مدال تنها برای قهرمانی استثنایی در نبرد اعطا می شود
7. Though he notes occasional heroism, his general verdict on the working classes is unfavourable.
[ترجمه ترگمان]اگرچه او به عنوان قهرمانی اشاره می کند، رای عمومی او در مورد طبقه کارگر نامطلوب است
[ترجمه گوگل]اگرچه او قهرمانی گاه به گاه را یادآوری می کند، حکم عمومی وی در مورد طبقه کارگر نامطلوب است
8. One side will tell of its heroism in battle, the other would prefer its defeat to lie undisturbed.
[ترجمه ترگمان]یک طرف از شجاعت خود در جنگ خبر خواهد داد، و دیگری شکست آن را ترجیح می دهد که بدون مزاحمت باقی بماند
[ترجمه گوگل]یک طرف از قهرمانی خود در جنگ می گوید، دیگری شکست خود را ترجیح می دهد تا بدون دردسر بماند
9. And a certain kind of heroism, a tone of valiant despair, colors the choreography.
[ترجمه ترگمان]و یک نوع شجاعت، با لحنی پر از ناامیدی، رقص و رقص
[ترجمه گوگل]و نوع خاصی از قهرمانانه، تن از ناامیدی شجاعانه، نقاشی را رنگ می کند
10. He dilated upon their heroism.
[ترجمه ترگمان]از قهرمانی خود فراخ شده بود
[ترجمه گوگل]او بر قهرمانی خود تکیه کرد
11. It was a commentary on heroism and how it has fallen into disuse.
[ترجمه ترگمان]این تفسیری از شجاعت و چگونگی سقوط آن است
[ترجمه گوگل]این یک تفسیر در مورد قهرمانی بود و چگونه آن را به استفاده غیر مجاز تبدیل کرد
12. There was real heroism in his commitment to free thought.
[ترجمه ترگمان]شجاعت واقعی در تعهد خود نسبت به تفکر آزاد وجود داشت
[ترجمه گوگل]در تعهد خود به اندیشه آزاد، قهرمانی واقعی بود
13. Carefully documented accounts of heroism challenge us to recognize their sacrifices and pay them homage.
[ترجمه ترگمان]با دقت و دقت مستند از قهرمانی، ما را به رسمیت شناختن فداکاری های آن ها و ادای احترام به آن ها، به چالش بکشید
[ترجمه گوگل]حساب های دقیق ثبت شده از قهرمانانه ما را به چالش می کشد تا فداکاری های خود را به رسمیت بشناسند و به آنها احترام بگذارند
14. My father has a streak of heroism in him that I admire, but that verges on foolhardiness.
[ترجمه ترگمان]پدر من یک رگه قهرمانی در او دارد که من تحسینش می کنم، اما آن شانه من شانه است
[ترجمه گوگل]پدرم، او را تحسین می کند، اما او از بی احتیاطی غافل می شود