1. In order to prevent the environment depravation, the international society, cooperating together to solve the environment problem, has established the sustainable development pattern.
[ترجمه ترگمان]جامعه بین المللی به منظور جلوگیری از حل مساله محیط زیست، با هم کاری یکدیگر الگوی توسعه پایدار را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]به منظور جلوگیری از تخریب محیط زیست، جامعه بین المللی، با همکاری برای حل مشکل محیط زیست، الگوی توسعه پایدار را ایجاد کرده است
2. Metamorphosis. when depravation becomes a habit. an angel will turn into a devil.
[ترجمه ترگمان]Metamorphosis وقتی که depravation تبدیل به یک عادت شد یه فرشته به شیطان تبدیل میشه
[ترجمه گوگل]متامورفیسم وقتی تخریب عادت می شود یک فرشته به یک شیطان تبدیل می شود
3. As the main source of environmental depravation, manufacturing has been attached great importance on its environment management to improve environment management to reduce the impact on environment.
[ترجمه ترگمان]به عنوان منبع اصلی of محیطی، تولید به اهمیت زیادی در مدیریت محیط زیست خود به منظور بهبود مدیریت محیط زیست به منظور کاهش تاثیر بر محیط زیست متصل شده است
[ترجمه گوگل]به عنوان منبع اصلی تخریب زیست محیطی، تولید برای اهمیت مدیریت زیست محیطی برای بهبود مدیریت محیط زیست به منظور کاهش تاثیر بر محیط زیست اهمیت زیادی داده شده است
4. National sovereignty although to world environment of depravation negative have a responsibility, the sovereign state also is a global environment emollient conservator in the meantime.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حاکمیت ملی با وجود اینکه محیط جهانی of دارای مسئولیت است، دولت مستقل همچنین یک environment جهانی حاوی conservator در این میان است
[ترجمه گوگل]حاکمیت ملی اگر چه به محیط زیست جهانی محرومیت منفی مسئولیت دارد، اما دولت حاکم نیز در همین حال محرمانه محرک محیط زیست جهانی است
5. We can admit the intractability of depravation, and still strive for dignity.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم the of را بپذیریم، و هنوز برای شان و منزلت تلاش می کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم بی قید و شرط از تخریب را پذیرفتیم و همچنان برای شرافت تلاش می کنیم
6. Facing the injury, some choose depravation, some choose evasion, and there are also some still stick to their ambitions in the need of self-actualization in the modern society.
[ترجمه ترگمان]با روبرو شدن با آسیب، برخی depravation را انتخاب می کنند، برخی فرار را انتخاب می کنند، و برخی نیز هنوز به جاه طلبی خود در نیاز به خود شکوفایی در جامعه مدرن پایبند هستند
[ترجمه گوگل]در مواجهه با آسیب، بعضی از تخریب ها را انتخاب می کنند، برخی از اخراج را انتخاب می کنند، و برخی نیز هنوز به جاه طلبی های خود نیاز دارند که خود را وقف در جامعه مدرن کنند
7. The development of environmental moral and the depravation of global environment provide proper moral conditions and urgent requirements for the punishment of criminal environment infraction.
[ترجمه ترگمان]توسعه اخلاقی محیطی و the محیط جهانی شرایط اخلاقی مناسب و الزامات فوری برای مجازات تخلفات محیط جنایی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]توسعه اخلاق زیست محیطی و محرومیت از محیط جهانی، شرایط مناسب اخلاقی و الزامات فوری برای مجازات محرومیت محدوده جنایی را فراهم می کند
8. This paper analyzes the cause of water environment depravation during the course of urbanization, and puts forward prevention method.
[ترجمه ترگمان]این مقاله علت آلودگی محیط زیست آب را طی دوره شهرنشینی بررسی می کند و روش پیش گیری را مطرح می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله علت تخریب محیط زیست آب را در طی شهرنشینی بررسی می کند و روش پیشگیری را پیش بینی می کند
9. Childhood was nothing but depravation and humiliation.
[ترجمه ترگمان]دوران کودکی جز depravation و خواری چیزی نبود
[ترجمه گوگل]دوران کودکی چیزی جز انحراف و تحقیر نبود
10. In recent years, the country has suffered a profound political and economic crisis, and depravation is acute.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، این کشور دچار بحران اقتصادی و اقتصادی عمیقی شده است و depravation حاد است
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، کشور بحرانی سیاسی و اقتصادی فراوانی را متحمل شده است و خلع سلاح حاد است
11. During this period, the destruction of the vegetation in Wenyu drainage area leads to the ecology environment depravation of the area.
[ترجمه ترگمان]در طول این دوره، تخریب پوشش گیاهی در منطقه فاضلاب Wenyu منجر به محیط زیست اکولوژی در این منطقه می شود
[ترجمه گوگل]در طی این دوره، تخریب پوشش گیاهی در ناحیه Wenyu باعث تخریب محدوده زیست محیطی منطقه می شود
12. But at the same time plantation decreasing, resource shortage and environment depravation also emerge increasing in the progress of ocean space exploitation.
[ترجمه ترگمان]اما در همان زمان در حال کاهش، کمبود منابع و محیط زیست نیز در پیشرفت بهره برداری از فضای اقیانوس افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]اما در عین حال کاهش کاشت، کمبود منابع و محرومیت محیطی نیز در پیشرفت بهره برداری از فضای اقیانوس افزایش می یابد
13. Two is an existence crisis that brings from the ecosystem environment depravation but put forward of.
[ترجمه ترگمان]دو مورد یک بحران وجود دارد که محیط اکوسیستم را به ارمغان می آورد، اما به پیش می رود
[ترجمه گوگل]دو بحران وجودی است که از تخریب محدوده محیط زیست به ارمغان می آورد اما پیش می رود
14. This kind of value, which pursues merchandise unilaterally, caused problems such as the pollution of the environment, the ecosystem depravation and the shortage of resources inevitably.
[ترجمه ترگمان]این نوع ارزش که کالاها را به طور یک جانبه به دنبال می گیرد، مشکلاتی از قبیل آلودگی محیط زیست، اکوسیستم اکوسیستم و کمبود منابع را به ناچار به دنبال دارد
[ترجمه گوگل]این نوع ارزش، که کالا را به صورت یک جانبه دنبال می کند، ناشی از مشکلی مانند آلودگی محیط زیست، تخریب اکوسیستم و کمبود منابع است