کلمه جو
صفحه اصلی

deplore


معنی : رقت اوردن بر، دلسوزی کردن بر
معانی دیگر : افسوس خوردن، آوخ گفتن، دژمان شدن، هیهات کشیدن، دریغ گفتن، زاریدن، (در مورد شرایط کار و محیط و غیره) اظهار تاسف کردن، اسفناک خواندن، رقت بار دانستن، نالیدن

انگلیسی به فارسی

دلسوزی کردن بر، رقت آوردن بر


عذرخواهی کن، رقت اوردن بر، دلسوزی کردن بر


انگلیسی به انگلیسی

• regret, lament, mourn; condemn, disapprove of
if you deplore something, you think that it is wrong or immoral; a formal word.

مترادف و متضاد

رقت اوردن بر (فعل)
deplore

دلسوزی کردن بر (فعل)
deplore

regret; condemn


Synonyms: abhor, be against, bemoan, bewail, carry on, censure, complain, cry, denounce, deprecate, disapprove of, eat one’s heart out, grieve for, hate, hurt, lament, moan, mourn, object to, repent, rue, sing the blues, sorrow over, take on, weep


Antonyms: approve, be happy, delight, praise, rejoice, revel


جملات نمونه

1. We deeply deplore the loss of life.
[ترجمه مسعود] برای هدر رفتن زندگی عمیقا متاسف هستیم.
[ترجمه ترگمان]ما عمیقا متاثر شدیم که از دست دادن زندگی تاسف می خوریم
[ترجمه گوگل]ما عمیقا از دست دادن زندگی از دست می دهیم

2. Like everyone else, I deplore and condemn this killing.
[ترجمه zarir] همانند دیکران من هم از این قتل متاسفم و آن را محکوم میکنم.
[ترجمه ترگمان]مثل هر کس دیگه ای دلم براش میسوزه و این کشتن رو محکوم می کنم
[ترجمه گوگل]مانند دیگران، من از این قتل اعتراف می کنم و محکوم می کنم

3. We deplore the vitriolic nature of his remarks.
[ترجمه ترگمان]ما بر سرشت دردناک his تاسف می خوریم
[ترجمه گوگل]ما از چشمانداز سخنان او می کوشیم

4. We deplore the use of nuclear weapons.
[ترجمه ترگمان]ما استفاده از سلاح های هسته ای را محکوم می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از استفاده از سلاح های هسته ای متاسف هستیم

5. We deplore the use of violence against innocent people.
[ترجمه ترگمان]ما استفاده از خشونت علیه مردم بیگناه را محکوم می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از خشونت علیه افراد بیگناه خرسندیم

6. Many people I know deplore the digging of these cant quarries and call them ugly eyesores and the rape of the country.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم من می دانم که این معدن برای حفر این معادن نمی تواند به آن تجاوز کند و به آن ها تجاوز کند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم من می دانم که حفاری این معادن را نابود می کنند و آنها را به چشم های زشت و تجاوز کشور می اندازند

7. Republicans deplore his Old Democrat instincts.
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان از غرایز کهنه دموکرات اش تاسف می خورند
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان غریزه دموکرات قدیمی خود را از بین می برد

8. Crime we know about and talk about and deplore, but sin as a subject for discussion has gone out of circulation.
[ترجمه ترگمان]بزهکاری که در مورد آن می دانیم و درباره اش صحبت می کنیم، بلکه گناه به عنوان موضوعی برای بحث، از گردش بیرون رفته است
[ترجمه گوگل]جرمی که ما در مورد آنها می گوییم و در مورد آن صحبت می کنیم و گناه می کنیم، اما گناه به عنوان یک موضوع برای بحث از جریان خارج شده است

9. We deplore the accident.
[ترجمه ترگمان]ما بر این تصادف تاسف می خوریم
[ترجمه گوگل]ما از تصادف گریزانیم

10. To deplore children being crippled by land mines is not really at the pinnacle of human courage, is it?
[ترجمه ترگمان]محکوم کردن کودکانی که براثر مین های زمینی فلج شده اند، واقعا در اوج شجاعت بشری نیست، مگر نه؟
[ترجمه گوگل]به دلایلی که بچه ها توسط مین های زمینی ضعیف شده اند، واقعا بر پایه ی شجاعت انسانی نیستند؟

11. We deplore anything that looks or smacks of discrimination, harassment or improper conduct.
[ترجمه ترگمان]ما از هر چیزی که به ظاهر تبعیض، آزار و اذیت و یا رفتار نامناسب نشان می دهد، تاسف می خوریم
[ترجمه گوگل]ما از چیزی که به نظر می رسد یا از تبعیض، آزار و اذیت و رفتار نامناسب است، استقبال می کنیم

12. We might deplore that, but it shows that the national minimum wage has harmed the most vulnerable people in that society.
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است آن را محکوم کنیم، اما نشان می دهد که حداقل حقوق ملی به آسیب پذیرترین افراد در جامعه آسیب رسانده است
[ترجمه گوگل]ما ممکن است از این موضوع متأسف باشیم، اما نشان می دهد که حداقل دستمزد ملی به آسیب پذیر ترین افراد در آن جامعه آسیب رسانده است

13. They did things which we deplore.
[ترجمه ترگمان]کارهایی را انجام می دادند که ما بر آن تاسف می خوردیم
[ترجمه گوگل]آنها چیزهایی را که ما می پسندیم انجام دادیم

14. You can still deplore something, even though there's nothing you can do to force a change.
[ترجمه ترگمان]تو هنوز هم می تونی یه چیزی رو تحت تاثیر قرار بدی، حتی اگر چه کاری از دستت برنمیاد
[ترجمه گوگل]شما هنوز هم می توانید از چیزی پرهیز کنید، حتی اگر چیزی برای تغییر زور وجود ندارد

15. As a hard - nosed commentator, I deplore it.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مفسر ورزشی سفت و سخت بر آن تاسف می خورم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک مفسر سخت، افسوس می خورم

He deplored the death of his best friend for a long time.

او مدت‌ها بر مرگ بهترین دوست خود افسوس می‌خورد.


Everyone deplored the corruption in the govenment.

همه از فساد دستگاه دولت می‌نالیدند.


The reporters deplored the bad condition of the roads.

خبرنگاران از بدی وضع جاده‌ها اظهار تأسف کردند.


پیشنهاد کاربران

مترادف = condemn

مترادف =abhore

علاوه بر معانی فوق:

ناپسند شمردن، رد کردن، تصویب نکردن، تایید نکردن، مردود شناختن، محکوم شناختن، ابراز نارضایتی کردن، نپذیرفتن
به ویژه در ملاء عام


کلمات دیگر: