کلمه جو
صفحه اصلی

engine driver


معنی : ماشین چی
معانی دیگر : لوکوموتیوران

انگلیسی به فارسی

راننده موتور، ماشین چی


انگلیسی به انگلیسی

• person who operates a train locomotive; locomotive driver

مترادف و متضاد

ماشین چی (اسم)
operator, engine driver, pressman, engine man

جملات نمونه

1. In Britain, an engine driver is a person who drives a railway engine.
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا، راننده موتور کسی است که موتور راه آهن را هدایت می کند
[ترجمه گوگل]در بریتانیا یک راننده موتور فردی است که موتور راه آهن را در اختیار دارد

2. Michael is an excellent engine driver.
[ترجمه ترگمان](مایکل)راننده فوق العاده موتور است
[ترجمه گوگل]مایکل یک راننده موتور عالی است

3. In order to become a good engine driver, you have to learn from the experts.
[ترجمه ترگمان]برای تبدیل شدن به یک راننده موتور خوب، باید از متخصصان یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]به منظور تبدیل شدن به یک راننده خوب موتور، شما باید از کارشناسان یاد بگیرید

4. See engine driver pull the little handle.
[ترجمه ترگمان]راننده موتور را ببینید که دسته کوچک را می کشد
[ترجمه گوگل]راننده موتور را کمی دستگیر کنید

5. The engine driver saw somewhere in the distant.
[ترجمه ترگمان]راننده موتور یک جایی را در دوردست دیده بود
[ترجمه گوگل]راننده موتور در جایی از دور دید

6. See the engine driver.
[ترجمه ترگمان]راننده موتور را ببینید
[ترجمه گوگل]راننده موتور را ببینید

7. There has been a breach of duty by an engine driver in failing to sound his whistle.
[ترجمه ترگمان]در حالی که صدای سوت زدن سوت او به گوش می رسید، صدای موتور اتومبیل به گوش رسید
[ترجمه گوگل]نقض وظیفه یک راننده موتور در شکست دادن صدای سوتش شده است

8. John Cryer, the lock keeper, and Tom Mercer, the engine driver, are at the left of the picture.
[ترجمه ترگمان]جان Cryer، نگهدارنده قفل و تام مرسر، راننده موتور، در سمت چپ تصویر قرار دارند
[ترجمه گوگل]جان کری، دروازهبان قفل، و تام مرسر، راننده موتور، در سمت چپ تصویر قرار دارند

9. Deng Run Long professes:"The passenger is eager to thinking our apprehensibility of homing temper, but they protect engine driver enlarged our administer justice difficulties like this. "
[ترجمه ترگمان]دنگ Run می گوید: \" مسافر مشتاق فکر کردن به apprehensibility of ما است، اما آن ها از راننده موتور محافظت می کنند و مشکلات قضایی این چنینی ما را افزایش می دهد \"
[ترجمه گوگل]دنگ اجرای سوالات بلند: 'مسافر مشتاق تفکر ما نسبت به پذیرش هویت خودمان است، اما از راننده موتور محافظت می کند و مشکلات عدالت اداری ما را افزایش می دهد '

10. Tan Qing Rui instanter the buck come forward deliming, and that small car engine driver the resultant force commit suicide a said the female save down, and settle it to the paddy wagon inside.
[ترجمه ترگمان]\"تن کینگ\" به \"Tan کینگ\" دستور داد به جلو بیاید، و راننده آن ماشین کوچک، نیروی حاصل از آن خودکشی را انجام داد و گفت که زن در حال کاهش است و آن را به گاری paddy داخل آن تقسیم می کند
[ترجمه گوگل]قهوهای مایل به زرد چینگ های Rui در حال تغییر اندازند و به دنبال رانندگی در موتورهای کوچک خودرو، نیروی پس از آن خودکشی می کنند و می گوید که زن نجات پیدا کرده و آن را به داخل واگن برقی تحویل داده است

پیشنهاد کاربران

کاربر {به تو ربطی نداره} بقیه کلمه ها با معنای زیاد هست در این دیکشنری این کلمه یک استسنا هست! :/

لوکوموتیوران
راننده قطار

راننده ی قطار
لوکوموتیوران
کسی که قطار را هدایت می کند

خاک تو سرتون با این دیکشنری ساختنتون ابادیسیا اه


کلمات دیگر: