1. their deportment made every one uneasy and angry
رفتار آنان همه را ناراحت و عصبانی کرد.
2. He is austere and grave in deportment.
[ترجمه ترگمان]او خیلی جدی و موقر است
[ترجمه گوگل]او محکم و محکم است
3. Young ladies used to have lessons in deportment.
[ترجمه ترگمان]خانم های جوان باید در روزگار گذشته تدریس می کردند
[ترجمه گوگل]خانم های جوان برای درس خواندن استفاده می کردند
4. James was no model of deportment anywhere, least of all in his marital and other personal relations.
[ترجمه ترگمان]جیمز در هر جایی، دست کم در روابط شخصی و دیگر روابط شخصی، سرمشق خوبی نبود
[ترجمه گوگل]جیمز هیچ مدرکی از استبداد در هر کجا، حداقل در همه امور مربوط به ازدواج و دیگر شخصیت هایش نبود
5. Not only good for the deportment, this exercise frees the hands for programmes, literature and eating cooling icecream.
[ترجمه ترگمان]این تمرین نه تنها برای انجام این کار خوب است، بلکه دست ها را برای برنامه ها، ادبیات و تغذیه سرد آزاد می کند
[ترجمه گوگل]این تمرین نه تنها مفید است، بلکه این تمرین را برای برنامه ها، ادبیات و خوردن یخچال خنک می کند
6. He has good deportment.
[ترجمه ترگمان]حال و احوال خوبی دارد
[ترجمه گوگل]او داراى خوب است
7. If the deportment of the Koi is okay, next step is to ask the dealer to bowl the fish.
[ترجمه ترگمان]اگر ترتیب کوی کر خوب باشد، قدم بعدی این است که از دیلر بخواهید که ماهی را بخورد
[ترجمه گوگل]اگر اعطای کوی درست باشد، گام بعدی این است که از فروشنده بخواهید ماهی را بپوشاند
8. Miss Moore was a woman of steady deportment, without the least levity of conversation or carriage.
[ترجمه ترگمان]دوشیزه مور، رفتار متین و متین داشت، بی آن که سبکی حرف بزند یا با کالسکه بیاید
[ترجمه گوگل]خانم مور زن زن و شوهر ثابت است، بدون حداقل گفتگو یا حمل و نقل
9. Their rabidly nonconformist deportment has made them legendary.
[ترجمه ترگمان]رفتار rabidly آن ها را افسانه ای کرده است
[ترجمه گوگل]اعترافات غیرمسئولانه آنها باعث افسانه ای آنها شده است
10. Deportment and poise were as important as good marks for young ladies.
[ترجمه ترگمان]رفتار و آرامش به همان اندازه جای مناسبی برای خانم های جوان بود
[ترجمه گوگل]اعطای وظایف و اهداف به عنوان نشانه های خوب برای خانم های جوان اهمیت دارد
11. His deportment had now for some weeks been more uniform towards me than at the first.
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، چند هفته بود که رفتارش نسبت به من عوض شده بود
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر چندین هفته است که نسبت به من نسبت به اولی نسبت به من بیشتر است
12. His speech and deportment do not comport with his high position.
[ترجمه ترگمان]رفتارش و رفتارش با موقعیت و موقعیت او موافق نیست
[ترجمه گوگل]سخنرانی و سخنرانی او با موضع عالی خود راضی نیست
13. Although the Olympic champion has become, but her deportment, that can still feel shy and nervous.
[ترجمه ترگمان]با اینکه قهرمان المپیک تبدیل شده است، اما رفتارش آرام و عصبی است
[ترجمه گوگل]اگر چه قهرمان المپیک تبدیل شده است، اما او انتقاد کرده است، که هنوز هم می تواند احساس خجالت و عصبی کند
14. One peculiarity of the child's deportment remains yet to be told.
[ترجمه ترگمان]هنوز باید یکی از خصوصیات ظاهری این کودک را حفظ کند
[ترجمه گوگل]هنوز مشخص نشده است که یکی از ویژگی های کودکی است