1. an enviable position
موقعیت دلخواه
2. She has built up an enviable reputation as a harpist.
[ترجمه ترگمان]او شهرت enviable را به عنوان یک harpist بنا کرده است
[ترجمه گوگل]او شهرت غم انگیزی را به عنوان یک برده دار ساخته است
3. Japan is in the enviable position of having a budget surplus.
[ترجمه ترگمان]ژاپن در موقعیت رشک آمیزی قرار دارد که مازاد بودجه داشته باشد
[ترجمه گوگل]ژاپن در موقعیت ممتازی قرار دارد که مازاد بودجه داشته باشد
4. She is a woman of enviable beauty.
[ترجمه ترگمان]زن زیبایی است
[ترجمه گوگل]او زن زیبایی غریزی است
5. This conservatory enjoys an enviable position overlooking a leafy expanse.
[ترجمه ترگمان]این گلخانه از موقعیت enviable مشرف به فضای پر شاخ و برگ برخوردار است
[ترجمه گوگل]این سالن زیبایی دارای یک موقعیت قابل پیش بینی است و دارای یک فضای گسترده ای است
6. Britain has an enviable record on breast screening for cancer.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا سابقه enviable در مورد سرطان سینه برای سرطان دارد
[ترجمه گوگل]بریتانیا یک رژیم غیروابسته در غربالگری پستان برای سرطان دارد
7. He is in the enviable position of having two job offers to choose from.
[ترجمه ترگمان]او در موقعیت enviable از داشتن دو پیشنهاد شغلی برای انتخاب از آنجا قرار دارد
[ترجمه گوگل]او در موقعیت ممتازی قرار دارد که دو پیشنهاد شغلی برای انتخاب داشته باشد
8. He achieved enviable results with the minimum of effort.
[ترجمه ترگمان]او به نتایج enviable با کم ترین تلاش دست یافت
[ترجمه گوگل]او حداقل تلاش را با نتایج غم انگیز به دست آورد
9. They have enviable reputations as athletes.
[ترجمه ترگمان]آن ها شهرت enviable به عنوان ورزش کاران دارند
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان ورزشکاران شهرت دارند
10. She's in the enviable position of being able to choose who she works for.
[ترجمه ترگمان]او در موقعیت enviable قرار دارد که بتواند انتخاب کند چه کسی برای چه کسی کار می کند
[ترجمه گوگل]او در موقعیتی غم انگیز است که قادر به انتخاب او برای او است
11. Now he was in the enviable position of not having to work for a living.
[ترجمه ترگمان]اکنون در موقعیتی بود که نمی توانست برای گذران زندگی کار کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او در موقعیت غم انگیزی بود که نیازی به زندگی برای کار کردن نیست
12. As the whole, the society is in enviable financial shape.
[ترجمه ترگمان]در کل جامعه به شکل مالی enviable است
[ترجمه گوگل]در کل، جامعه در شکل مالی غم انگیز است
13. There was an enviable air of dynamism across the Channel.
[ترجمه ترگمان]در آن سوی کانال هوای خوش dynamism به مشام می رسید
[ترجمه گوگل]هوای مودبانه پویایی در سراسر کانال وجود داشت
14. We maintain an enviable record against schools five and 10 times our size.
[ترجمه ترگمان]ما یک رکورد enviable علیه مدارس پنج و ۱۰ برابر اندازه خود نگه می داریم
[ترجمه گوگل]ما یک رکورد مخرب در برابر مدارس پنج و ده برابر اندازه ما حفظ می کنیم
15. Sparse, willful and distinct, Ladd manages an enviable economy with his music.
[ترجمه ترگمان]Sparse، خودرای و متمایز، اقتصاد enviable را با موسیقی خود مدیریت می کند
[ترجمه گوگل]لرد، با افکار و تمایز و متمایز، اقتصاد خود را با موسیقی خود مدیریت می کند