کلمه جو
صفحه اصلی

depth psychology


معنی : روانکاوی، تجزیه و تحلیل روانی
معانی دیگر : (بخشی از روانشناسی که با ضمیر ناخودآگاه سروکار دارد) روانشناسی ژرفایی، روانشناسی ناخودآگاه، psychoanalysis : تجزیه و تحلیل روانی

انگلیسی به فارسی

( psychoanalysis =) تجزیه و تحلیل روانی، روانکاوی


روانشناسی عمیق، تجزیه و تحلیل روانی، روانکاوی


مترادف و متضاد

روانکاوی (اسم)
depth psychology, psychoanalysis

تجزیه و تحلیل روانی (اسم)
depth psychology, psychoanalysis

جملات نمونه

1. In psychology we have the branch of depth psychology which is called psychotherapy.
[ترجمه ترگمان]در روان شناسی ما شاخه ای از روان شناسی عمق داریم که روان درمانی نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در روانشناسی ما دارای شاخه ای از روانشناسی عمیق است که روان درمانی نامیده می شود

2. The article gave a detail analysis on the depth psychology school' s contribution to the aesthetic from Freud's early theory "Oedipus Complex".
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک تحلیل جزیی در مورد کمک مکتب روان شناسی عمق به زیبایی شناسی از \"عقده ادیپ\" فروید ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]این مقاله تحلیل مفصل از مشارکت مدرسه روانشناسی عمیق را در زیبایی شناسی از نظریه اولیه فروید «مجتمع ادیپ» ارائه داد

3. Jung felt that this type of depth psychology can be potentially dangerous, because the analyst is vulnerable to being infected by his analysand's wounds, or having his or her wounds reopened.
[ترجمه ترگمان]یونگ احساس کرد که این نوع روان شناسی عمق می تواند به طور بالقوه خطرناک باشد، زیرا تحلیل گر نسبت به آلوده شدن به زخم های فرد مورد تحلیل آسیب پذیر است و یا اینکه زخم ها دوباره باز شده اند
[ترجمه گوگل]یونگ معتقد بود که این نوع روانشناسی عمیق می تواند به طور بالقوه خطرناک باشد، زیرا تحلیلگر آسیب پذیر است به علت زخم های تحلیلگرش آلوده و یا زخم های او را باز می کند

4. You may also enjoy suspenseful movies or books, depth psychology, or other ways of exploring or expressing deep emotions.
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است از فیلم های پر از پر کردن یا کتاب، روان شناسی عمق، یا راه های دیگر برای کشف یا ابراز احساسات عمیق لذت ببرید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید فیلم ها یا کتاب های تعاملی، روانشناسی عمق، و یا روش های دیگر برای کاوش و یا بیان احساسات عمیق لذت ببرید

5. You can treat a brain state with pharmacology orneurosurgery; you treat mind states and consciousness with depth psychology andmeditation.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یک وضعیت مغزی با pharmacology orneurosurgery را درمان کنید؛ شما با حالات ذهنی و آگاهی عمیق با روان شناسی عمق برخورد می کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید وضعیت مغز را با داروهای خوراکی و یا جراحی درمان کنید؛ شما با ذهنیت های روانشناختی عمیق و ذهنیت خود را درمان می کنید

6. This paper reviewed the formation of definition and theories, including depth psychology, object relation theory, self psychology, social cognitive theory, evolutionary psychology, etc.
[ترجمه ترگمان]این مقاله شکل گیری تعریف و تئوری ها، از جمله روان شناسی عمق، نظریه رابطه جسم، روانشناسی نفس، نظریه شناختی اجتماعی، روانشناسی تکاملی و غیره را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، شکل گیری تعاریف و نظریه ها، از جمله روانشناسی عمق، نظریه ارتباط ابعاد، روانشناسی فردی، نظریه شناختی اجتماعی، روانشناسی تکاملی و غیره مورد بررسی قرار گرفت

7. Erich Fromm is a famous psychologist, and sociologist and philosopher in the20th century, the founder of the depth psychology.
[ترجمه ترگمان]اریک فروم، روانشناس مشهور، و فیلسوف و فیلسوف در سده the۲۰th بنیانگذار روان شناسی عمق است
[ترجمه گوگل]اریک فروم روانشناس معروف و جامعه شناس و فیلسوف در قرن بیستم، بنیانگذار روانشناسی عمیق است

8. In it, she brings together reflections on number, time, synchronicity, and the relationship between depth psychology, contemporary physics and quantum theory.
[ترجمه ترگمان]در آن، او انعکاس تعداد، زمان، انطباق و ارتباط بین روان شناسی عمق، فیزیک معاصر و نظریه کوانتوم را کنار هم قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در آن، بازتاب ها را بر تعداد، زمان، هم زمان و همبستگی، و ارتباط بین روانشناسی عمق، فیزیک معاصر و نظریه کوانتوم به ارمغان می آورد

9. Frazer's monumental study The Golden Bough (1890-1 which traces elemental patterns of myth and ritual, and to the depth psychology of C.
[ترجمه ترگمان]مطالعه تاریخی فریزر، Bough طلایی (۱۸۹۰ - ۱)است که الگوهای عنصری از افسانه و تشریفات را رد می کند و روان شناسی عمق C را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]مطالعات برجسته Frazer The Golden Bough (1890-1 که نشان می دهد الگوهای الگوی اسطوره و آیین و روانشناسی عمیق C

پیشنهاد کاربران

روانشناسی ژرفانگر

روان تحلیلگری

روانشناسی تحلیلی

psychoanalysis

depth psychology ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: روان شناسی ژرفا نگر
تعریف: رویکردی عمومی در روان شناسی و روان درمانی که منشأ آشفتگی ها و هیجانات را در فرایندهای ذهنی ناخودآگاه جست وجو می کند


کلمات دیگر: