کلمه جو
صفحه اصلی

firing line


معنی : خط اتش، خط شلیک
معانی دیگر : خط آتش (که از آنجا به سوی دشمن شلیک می شود)، سربازانی که در راستای آتش مستقر هستند، 1- (در جبهه ی جنگ) خط آتش، محل تیراندازی 2- محل انتقاد و خرده گیری، خط شلیک خط اتش

انگلیسی به فارسی

خط شلیک، خط اتش


خط آتش، خط شلیک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the line or set of positions from which troops fire at an enemy or targets.

(2) تعریف: the troops stationed on this line.

(3) تعریف: the forefront or most exposed position in any activity or endeavor.

- The president is really on the firing line for his controversial policies.
[ترجمه ترگمان] رئیس جمهور واقعا به خاطر سیاست های بحث برانگیز خود، در خط آتش قرار دارد
[ترجمه گوگل] رئیس جمهور واقعا در خط مقدم سیاست های بحث انگیز خود قرار دارد

• position at which troops are stationed to fire upon targets or the enemy

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] سیم آتش سیم آتش ازپناهگاه تاسیم رابط ادامه دارد.سیم آتش سیم دولایی است که دورقرقره ای پیچیده شده و بارها مورداستفاده قرارمیگیرد.سیم آتش بایدمقاومت مکانیکی کافی دربرابر ضربات ناشی ازسنگهای پرتاب شده راداشته باشدوتوسط سنگهای نوک تیزدرحال پهن کردن روی زمین خراشیده نشود.

مترادف و متضاد

خط اتش (اسم)
firing line

خط شلیک (اسم)
firing line

line of battle


Synonyms: battlefront, battle line, enemy line, front, front line, line


جملات نمونه

1. firing-line
1- (در جبهه ی جنگ) خط آتش،محل تیراندازی 2- محل انتقاد و خرده گیری

2. Any hostages in the firing line would have been sacrificed.
[ترجمه ترگمان]هر کدام از گروگان ها در صف اخراج قربانی می شدند
[ترجمه گوگل]هر گروگان در خط شلیک قربانی شده است

3. He found himself in the firing line for his sexist remarks.
[ترجمه ترگمان]او خود را در خط آتش برای طرفداری از تبعیض جنسیتی خود یافت
[ترجمه گوگل]او در سخنان خود از نظر جنسیت خود را در خط مقدم یافت

4. Foreign banks are in the firing line too.
[ترجمه ترگمان]بانک های خارجی نیز در خط آتش قرار دارند
[ترجمه گوگل]بانک های خارجی نیز در خط شلیک قرار دارند

5. The employment secretary found himself in the firing line over recent job cuts.
[ترجمه ترگمان]منشی استخدام خود را در خط آتش بر سر کاهش کار پیدا کرد
[ترجمه گوگل]معاون اشتغال خود را در زمینه کاهش شغل های اخیر اعلام کرد

6. The Law Society too was in the firing line.
[ترجمه ترگمان]جامعه قانون نیز در صف اخراج قرار داشت
[ترجمه گوگل]جامعه ی حقوقی نیز در خط مقدم بود

7. Its application does put its exponents in the firing line of critical appraisal.
[ترجمه ترگمان]کاربرد آن نماهای خود را در خط آتش ارزیابی انتقادی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]کاربرد آن نمایندگان خود را در خط شلیک ارزیابی انتقادی قرار می دهد

8. Foreign tourists are also in the firing line.
[ترجمه ترگمان]گردشگران خارجی نیز در خط آتش قرار دارند
[ترجمه گوگل]گردشگران خارجی نیز در خط شلیک قرار دارند

9. Young players found themselves too much in the firing line.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان جوان خود را بیش از حد در خط آتش یافتند
[ترجمه گوگل]بازیکنان جوان خودشان را در خط شلیک کردند

10. Mother will they put me in the firing line?
[ترجمه ترگمان]مادر مرا در خط آتش قرار می دهند؟
[ترجمه گوگل]مادر آنها را در خط آتش بگذارند؟

11. The firing line is where the action is.
[ترجمه ترگمان]خط آتش جایی است که عمل انجام می شود
[ترجمه گوگل]خط شلیک جایی است که عملی است

12. Italy is again in the firing line.
[ترجمه ترگمان]ایتالیا دوباره در خط آتش قرار دارد
[ترجمه گوگل]ایتالیا دوباره در خط شلیک است

13. What clues might tell you you're on the firing line?
[ترجمه ترگمان]چه سرنخی می تواند به شما بگوید که در خط آتش هستید؟
[ترجمه گوگل]چه سرنخ ها ممکن است به شما بگویند شما در خط شلیک هستید؟

14. And some sources believe the proposal for a £75m prison at Fazakerley is one option now in the firing line.
[ترجمه ترگمان]و برخی منابع بر این باورند که پیشنهاد ۷۵ میلیون پوند زندان در Fazakerley یک گزینه دیگر در خط اخراج است
[ترجمه گوگل]و برخی منابع معتقدند پیشنهاد برای یک زندان 75 میلیون پوندی در Fazakerley یکی از گزینه ها در حال حاضر در خط آتش است


کلمات دیگر: