1. incense burner
مجمر،آتشدان
2. to burn incense
(اسفند و غیره) دود کردن،عود و عنبر سوزاندن
3. Without a cold biting, nothing is tangy incense.
[ترجمه ترگمان]بدون گاز سوز هیچ چیز بخور و بخور نیست
[ترجمه گوگل]بدون گزش سرد، هیچ چیز بخور لجن نیست
4. Let's burn incense in the memory of our pure past.
[ترجمه ترگمان]بیا در خاطره گذشته our رو روشن کنیم
[ترجمه گوگل]بگذارید بخور بخوریم در حافظه گذشته خالص ما
5. In summer, they usually burn some coil incense to keep away the mosquitoes.
[ترجمه ترگمان]در تابستان، آن ها معمولا بعضی از coil را می سوزانند تا پشه ها را دور نگه دارند
[ترجمه گوگل]در تابستان، آنها معمولا بخور دادن بخار را برای جلوگیری از پشه ها می سوزانند
6. The musty aroma of incense made her head swim.
[ترجمه ترگمان]عطر نا عطری که به مشام می رسید سرش را به شنا درآورد
[ترجمه گوگل]عطری ضخیم از بخور دادن سرش را شنا کرد
7. The air was sweet with incense.
[ترجمه ترگمان]هوا پر از دود بود
[ترجمه گوگل]هوا با بخور دادن شیرین بود
8. She stinks out the whole house with her incense and candles.
[ترجمه ترگمان]اون همه خونه رو با incense و شمع بو می کنه
[ترجمه گوگل]او تمام خانه را با بخور و شمعهایش میسوزاند
9. He loves all the high church traditions?incense and processions and vestments.
[ترجمه ترگمان]اون همه سنت های کلیسایی رو دوست داره؟ بخور و processions و لباس ها و لباس ها
[ترجمه گوگل]او همه سنتهای کلیسای بزرگ را دوست دارد و بخور و فرقه ها و لباس ها
10. There was an unmistakable smell of incense in the air.
[ترجمه ترگمان]در هوا بوی unmistakable به مشام می رسید
[ترجمه گوگل]یک بوی مضر بخور در هوا وجود داشت
11. Incense always had associations with religion for him.
[ترجمه ترگمان]Incense همیشه دارای associations با مذهب برای او بود
[ترجمه گوگل]بخورید همیشه با دین ارتباط داشتید
12. Mr Sharma lit incense and chanted Sanskrit mantras.
[ترجمه ترگمان]Mr Sharma را روشن کرد و mantras سانسکریت را سر داد
[ترجمه گوگل]آقای شارما بخور و بخوان اسمهای سانسکریت را بخوان
13. Blake thought the burning incense could have been a hallucinogenic drug which was altering his perception.
[ترجمه ترگمان]بلیک \" فکر می کرد که دود burning میتونه یه داروی توهم زا بوده که اون رو تغییر میده
[ترجمه گوگل]بلیک فکر کرد که بخور دادن سوختن می تواند یک داروی هالوسیتونی باشد که ادراک او را تغییر داده است
14. The sweet scent of incense filled the air.
[ترجمه ترگمان]عطر شیرین of فضا را پر کرد
[ترجمه گوگل]عطر شیرین بخور هوا را پر کرد