کلمه جو
صفحه اصلی

demilitarize


معنی : غیرنظامی کردن، غیرنظامی شدن، از حالت نظامی درامدن
معانی دیگر : ارتش زدایی کردن

انگلیسی به فارسی

از حالت نظامی درآمدن، غیرنظامی کردن


از بین بردن، غیرنظامی کردن، غیرنظامی شدن، از حالت نظامی درامدن


انگلیسی به انگلیسی

• remove military forces from an area (also demilitarise)
when an area is demilitarized, all military forces are removed from it.

مترادف و متضاد

غیر نظامی کردن (فعل)
demilitarize

غیر نظامی شدن (فعل)
demilitarize

از حالت نظامی درامدن (فعل)
demilitarize

جملات نمونه

1. He said the UN had made remarkable progress in demilitarizing the region.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که سازمان ملل پیشرفت قابل توجهی در منطقه demilitarizing داشته است
[ترجمه گوگل]وی گفت که سازمان ملل متحد پیشرفت قابل توجهی را در زمینه تملک منطقه انجام داده است

2. A demilitarized zone has been created on the border between the warring countries.
[ترجمه ترگمان]منطقه غیر نظامی در مرز بین دو کشور درگیر ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]یک منطقه دمیلارییزه شده در مرز بین کشورهای متخاصم ایجاد شده است

3. The demilitarized zone between the two countries is heavily guarded.
[ترجمه ترگمان]منطقه غیر نظامی بین دو کشور به شدت محافظت می شود
[ترجمه گوگل]منطقه دمیتریاتور بین دو کشور به شدت محافظت می شود

4. Demilitarize:To eliminate the military character of.
[ترجمه ترگمان]demilitarize: برای حذف شخصیت نظامی
[ترجمه گوگل]Demilitarize: برای از بین بردن شخصیت نظامی از

5. The two nations at war agreed to demilitarize a zone between them.
[ترجمه ترگمان]دو ملت در جنگ موافقت کردند که یک منطقه را بین آن ها تقسیم کنند
[ترجمه گوگل]دو کشور در جنگ موافقت کردند که یک منطقه را بین آنها بیفزایند

6. Demilitarize a buffer zone between hostile countries.
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک منطقه حایل بین کشورهای متخاصم
[ترجمه گوگل]یک منطقه بافر را بین کشورهای متخاصم تخریب کنید

7. On March 30, 197 Hanoi launched its own major offensive across the demilitarized zone.
[ترجمه ترگمان]در ۳۰ مارس، ۱۹۷ هانوی حملات اصلی خود را در منطقه غیر نظامی آغاز کرد
[ترجمه گوگل]در 30 مارس 1972، هانوی اعمال عمده خود را در سراسر منطقه demilitarized آغاز کرد

a demilitarized zone

ناحیه غیرنظامی


For a while, the Allies demilitarized Germany.

تا مدتی متفقین آلمان را ارتش‌زدایی کردند.



کلمات دیگر: