کلمه جو
صفحه اصلی

caudal


معنی : وابسته به دم
معانی دیگر : دمی، دمسان، روی دم، نزدیک دم، دم وار

انگلیسی به فارسی

کادو، وابسته به دم


وابسته به دم، دمی، دمسان


روی دم، نزدیک دم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: caudally (adv.)
(1) تعریف: of, at, or near the tail or hind part of the body.

(2) تعریف: like a tail.

• pertaining to a tail; near the tail; like a tail

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] نزدیک به انتها، دمی، مربوط به « دم » یا انتهای شکم .

مترادف و متضاد

وابسته به دم (صفت)
caudal, caudate

جملات نمونه

caudal veins

رگ‌های دم


caudal fin

باله‌ی دمی


the caudal end of the body

انتهای تحتانی بدن


1. caudal fin
باله ی دمی

2. caudal veins
رگ های دم

3. the caudal end of the body
انتهای تحتانی بدن

4. Cervical and caudal alae are flattened wing-like expansions of the cuticle in the oesophageal and tail regions.
[ترجمه ترگمان]استخوان گردنی و alae دمی به توسعه بال بال مانند نیز در مناطق oesophageal و دمش کشیده می شوند
[ترجمه گوگل]گردن رحم و کادوئال، شکاف کششی کوتیکول در ناحیه غذا و دم است

5. The caudal fin is yellow-brown, and the dorsal spine and long snout are orange.
[ترجمه ترگمان]باله دمی زرد است و مهره پشتی و پوزه بلند نارنجی هستند
[ترجمه گوگل]باله کادو زرد و قهوه ای است، و ستون فقرات پشتی و بینی طولانی نارنجی است

6. The caudal, dorsal and pectoral fins are marked with darker stripes.
[ترجمه ترگمان]در باله دمی، باله پشتی و باله با نوارهای تیره تر علامت گذاری شده اند
[ترجمه گوگل]باله های قدی، پشتی و گردن با نوارهای تیره تر مشخص می شوند

7. The red spots in the caudal peduncle region are one of the unique characteristics of this species.
[ترجمه ترگمان]نقاط قرمز در منطقه peduncle دمی یکی از ویژگی های منحصر به فرد این گونه ها هستند
[ترجمه گوگل]نقاط قرمز در ناحیه پالونکال کادال یکی از ویژگی های منحصر به فرد این گونه است

8. Caudal edges have to be straight or curving outwards, and not bending inwards.
[ترجمه ترگمان]کناره های Caudal باید صاف یا راست باشد و به بیرون خم نشود و به داخل خم نشود
[ترجمه گوگل]لبه های دم باید به صورت مستقیم یا به صورت بیرونی باشند و در داخل به بیرون خم نشوند

9. After injection into the rostral or caudal pole of the IPN, no labeled cells were observed in bilateral medial habenular nuclei.
[ترجمه ترگمان]بعد از تزریق به قطب نمای فوقانی یا دمی of، هیچ سلول های برچسب دار در هسته مرکزی habenular دیده نشد
[ترجمه گوگل]پس از تزریق به قطب روسترال یا کانادایی IPN، سلولهای نشاندار شده در هستههای مچ پا دو طرفه پزشکی مشاهده نشد

10. These results suggest that physical burden and caudal autotomy should be the origin of variation in locomotor capacity in H. bowringii.
[ترجمه ترگمان]این نتایج نشان می دهند که بار فیزیکی و autotomy دمی باید مبدا تغییر در ظرفیت locomotor در H باشد bowringii
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان می دهد که تنش فیزیکی و اتوتومی کادال باید منشا تنوع در ظرفیت حرکتی در H bourneini باشد

11. The DNA samples were extracted from the caudal fin ray of samples.
[ترجمه ترگمان]نمونه های DNA از اشعه کر دمی نمونه ها استخراج شدند
[ترجمه گوگل]نمونه های DNA از نمونه های پرتوهای کانال پالسی استخراج شده است

12. In the Pth, its caudal region is larger than its rostral region, and the posterior segment in the caudal region is divided into the dorsal and the ventral cell populations.
[ترجمه ترگمان]در the، بخش شکمی آن بزرگ تر از منطقه rostral است و بخش خلفی در بخش دمی به بخش پشتی و شکمی تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]در Pth، منطقه کادالی آن بزرگتر از منطقه روستلال آن است و بخش خلفی در ناحیه کادالی به جمعیت سلول پشتی و درشت تقسیم می شود

13. Aim:To understand the effect of caudal block to treat the lumbar disc protrusion.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای درک اثر یک بلوک دیاگرام برای برخورد با دیسک کمری
[ترجمه گوگل]هدف: برای درک اثر بلوک کادو برای درمان دیسک کمری کمری

14. The first of these is on the snout and the last on the caudal peduncle.
[ترجمه ترگمان]اولین آن ها در پوزه اش و آخری روی the دمی قرار دارند
[ترجمه گوگل]اولین مورد این است که در ناحیه بینی و آخرین پوزه برهنه است

پیشنهاد کاربران

خلفی ، پسین

در آناتومی جانوری در مفهوم به سمت پشت ( دم ) هم هست


کلمات دیگر: