کلمه جو
صفحه اصلی

heft


معنی : بخش عمده، بلند کردن
معانی دیگر : (با زور زیاد) بلند کردن، بالا کشیدن، (با بلند کردن) وزن چیزی را سنجیدن، سبک و سنگین کردن، (عامیانه)، سنگینی، وزن، اهمیت، نفوذ، قدرت، (عامیانه) وزن کردن، ثقیل

انگلیسی به فارسی

سنگین، ثقیل، بخش عمده، بلند کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: weight or heaviness, esp. as perceived by lifting.

- a knife with balance and heft
[ترجمه ترگمان] یک چاقو با تعادل و با گذشت
[ترجمه گوگل] یک چاقو با تعادل و نگهداری
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hefts, hefting, hefted
مشتقات: hefter (n.)
(1) تعریف: to judge or estimate the weight of by lifting.

(2) تعریف: to lift up; heave.
مشابه: boost

• heaviness; importance
test the weight of something by lifting; weigh

مترادف و متضاد

بخش عمده (اسم)
heft

بلند کردن (فعل)
steal, remove, rear, raise, enhance, extol, lift, heave, pick up, elevate, exalt, pedestal, ennoble, heighten, enthrone, heft, hoist, hoist up, throw up, upraise

جملات نمونه

He hefted his load on his shoulders.

او بار خود را بر دوش کشید.


1. I watched him heft the heavy sack onto his shoulder.
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که بر روی شانه او نقش بسته بود
[ترجمه گوگل]من او را تماشا کیسه سنگین بر روی شانه خود را نگه داشت

2. I stepped back obligingly and let him heft the box up off the floor and carry it to my car.
[ترجمه ترگمان]من ناچار شدم از روی زمین بلند شوم و جعبه را از روی زمین بلند کنم و آن را به ماشین خودم حمل کنم
[ترجمه گوگل]من مجبور به عقب برگشتم و اجازه دادم جعبه را از کف بپوشم و آن را به ماشینم حمل کنم

3. You lay the knife beside the umbrella, heft the gun and put it under the duvet to click the safety off.
[ترجمه ترگمان]تو چاقو را کنار چتر دراز کردی و اسلحه را بر روی لحاف قرار دادی و آن را زیر لحاف قرار دادی تا ایمنی را خاموش کنی
[ترجمه گوگل]چاقو را کنار چتر گذاشتید، اسلحه را برداشتید و آن را زیر لباس پوشیدید تا ایمن را خاموش کنید

4. China's heft was also clearly on display in December when Chinese and American diplomats went toe-to-toe over the fate of 20 Uighur Chinese who had fled to Cambodia and were seeking asylum.
[ترجمه ترگمان]در ماه دسامبر، هنگامی که دیپلمات های چینی و آمریکایی با پنجه پا به سرنوشت ۲۰ تن از چینی های Uighur که به کامبوج سفر کرده بودند و به دنبال پناهندگی بودند، در ماه دسامبر به وضوح در معرض نمایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]چاقی چین نیز در ماه دسامبر نشان داد که دیپلمات های چینی و آمریکایی در مورد سرنوشت 20 اویغور چینی که از کامبوج فرار کرده بودند و خواستار پناهندگی بودند، به سر می بردند

5. Germany, the EU's biggest country, has both the heft and the money to loosen budgetary policy. Yet the government's recent boost, amounting to just 0. 25% of GDP, hardly suggested urgency.
[ترجمه ترگمان]آلمان، بزرگ ترین کشور اتحادیه اروپا، هم از گذشته و هم پول برای کاهش سیاست های بودجه ای برخوردار است با این حال، افزایش اخیر دولت، که تنها صفر است ۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی که به سختی پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]آلمان، بزرگترین کشور اتحادیه اروپا، هر دو پول و هزینۀ کاهش سیاست های بودجه را دارد با این حال، تقویت اخیر دولت، که تنها 25 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد، تقریبا فوری پیشنهاد می کند

6. Germany, the EU's biggest country, has both the heft and the money to loosenbudgetary policy.
[ترجمه ترگمان]آلمان، بزرگ ترین کشور اتحادیه اروپا، در گذشته هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ مالی، پول نقد دارد
[ترجمه گوگل]آلمان، بزرگترین کشور اتحادیه اروپا، هر دو صندوق و پول را به سیاست های مالی بی رویه می اندازد

7. The heft of 1 news information becomes heavy apparently.
[ترجمه ترگمان]به طور واضح، جریان اطلاعات ۱ اخبار سنگین می شود
[ترجمه گوگل]ذخیره اطلاعات 1 اخبار ظاهرا سنگین می شود

8. It must also use its heft to bring other poor nations behind it.
[ترجمه ترگمان]همچنین باید از رژیم گذشته خود برای آوردن کشورهای فقیر دیگر نیز استفاده کرد
[ترجمه گوگل]همچنین باید از آن حمایت کند تا دیگر کشورهای فقیر پشت سر بگذارند

9. Part of what contributes to the Yamaha's heft is a steel chassis.
[ترجمه ترگمان]بخشی از آنچه در گذشته از تیم یاماها کمک می کند، از شاسی فولادی است
[ترجمه گوگل]بخشی از آنچه که به یاماها کمک می کند، یک شاسی فولادی است

10. Melly couldn't even heft that sword!
[ترجمه ترگمان]ملانی حتی نمی توانست آن شمشیر را حمل کند!
[ترجمه گوگل]Melly حتی نمیتوانست آن شمشیر را بریزد!

11. The new material gives "Dorian Gray" a novelistic heft, even a political edge.
[ترجمه ترگمان]مطالب جدید \"Dorian گری\"، از گذشته، حتی یک لبه سیاسی را به \"Dorian گری\" می دهد
[ترجمه گوگل]مواد جدید 'Dorian Gray' را یک رونق نوشتاری، حتی یک لایۀ سیاسی می نامند

12. Whether grey or blue skies lay overhead, the heft of the waves was always huge – sometimes rhythmic and pleasant, at others offering a waltzer of a voyage.
[ترجمه ترگمان]خواه آسمان آبی و یا آسمان آبی در بالای سر قرار داشت، بر وزن امواج همیشه، بعضی اوقات موزون و مطبوع بود، و دیگران نیز به پیشنهاد یک سفر دریایی پرداختند
[ترجمه گوگل]آسمان پر از خاکستری یا آبی است که سرازیر می شود، هرچند که موج امواج همیشه بزرگ بود - گاهی اوقات ریتمیک و دلپذیر، در دیگران، یک وسترر سفر را ارائه می دهد

13. Impresses from the outset with its roundness and heft, developing a range of tropical fruit flavors.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا با گردی و در حال توسعه، گستره ای از طعم های میوه ای را توسعه دهید
[ترجمه گوگل]از ابتدا با رطوبت و چروکیدگی خود، از طیف وسیعی از طعم میوه های استوایی تهیه می شود

14. They have the heft of balsa wood. They are as porous as a sponge, brittle as a coffee mug dropped on the floor . . .
[ترجمه ترگمان]آن ها the چوب balsa دارند آن ها به اندازه اسفنج متخلخل، شکننده به عنوان یک فنجان قهوه در کف زمین هستند
[ترجمه گوگل]آنها دارای چربی چوب بلوز هستند آنها به صورت اسفنجی به صورت متخلخل هستند، به طوری که یک فنجان قهوه بر روی زمین افتاده است

15. The heft of the concrete walls is offset by the riotous plantings of Texas elderberry, coralberry, and wax myrtles as well as black granite slabs that appear to hover above the water.
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، دیوار بتونی بوسیله کشت riotous تگزاس، coralberry، و موم wax و همچنین سنگ های گرانیت سیاه که به نظر می رسد در بالای آب شناور هستند، جبران می گردد
[ترجمه گوگل]چشمه های دیوارهای بتنی توسط گیاهان عجیب و غریب تپه، مارچوبه، مرجانی و موم و همچنین اسلب گرانیت سیاه که به نظر می رسد در بالای آب جابجا می شود، جبران می شود

He picked the stone up and hefted it.

او سنگ را برداشت و سنگینی آن را سنجید.



کلمات دیگر: