1. The hams were cured over a hickory fire.
[ترجمه ترگمان]همبر بخار پز شده بودن؟
[ترجمه گوگل]کلم بر فرآیند آتش سوزی گرده افشانی شد
2. Then I started watching it in the hickory.
[ترجمه ترگمان]بعد شروع کردم به تماشای آن در the
[ترجمه گوگل]سپس شروع کردم به تماشای آن در هیکور
3. Son Barbecue, where the owner chops his own hickory.
[ترجمه ترگمان]کباب که چوب گردوی خود را در آن فرو برد،
[ترجمه گوگل]پسر باربیکیو، که مالک آن را می کشد
4. And the milk of human kindness . . . Hickory gets used to a new mum.
[ترجمه ترگمان]و شیر محبت انسانی به یک مادر جدید عادت می کند
[ترجمه گوگل]و شیر لطف انسان هیکوری برای مادر جدید استفاده می شود
5. And bananas about Hickory . . . the baby monkey getting a taste of the good life.
[ترجمه ترگمان]و موزها در مورد Hickory، میمون بچه داره طعم زندگی خوب رو می گیره
[ترجمه گوگل]و موز در مورد هیکوری کودک میمون طعم زندگی خوب را دارد
6. In the last five years the hickory and the red oak are going away really quick.
[ترجمه ترگمان]در پنج سال گذشته، the و بلوط قرمز خیلی زود دور می شوند
[ترجمه گوگل]در پنج سال گذشته، هیکار و بلوط قرمز بسیار سریع می روند
7. Mission furniture mixed with Adirondack twisted hickory and painted old pine.
[ترجمه ترگمان]اثاثه اتاق با چوب twisted Adirondack و چوب کاج تزیین شده مخلوط شده بود
[ترجمه گوگل]مبلمان ماموریت با Adirondack پیچ خورده hickory و کاج قدیمی رنگ آمیزی شده است
8. Small hard shelled nut of North American hickory trees especially the shagbark hickories .
[ترجمه ترگمان]گردوی سخت و محکم shelled از درختان گردوی آمریکایی شمالی به خصوص the hickories
[ترجمه گوگل]مهره کوچک خرد شده از درختان هیکورای آمریکای شمالی به ویژه کلم بروکلی
9. Hard shelled nut of North American hickory trees especially the shagbark hickories .
[ترجمه ترگمان]nut Hard of آمریکای شمالی به ویژه the hickories
[ترجمه گوگل]درختان هیکورای آمریکای شمالی به خصوص کلم بروکلی شجبخ خرد شده
10. The acorn ripens and hickory nut matures.
[ترجمه ترگمان]بلوط ripens و گردوی hickory بالغ می شود
[ترجمه گوگل]بلوط بلوط و مهره هیکور بلوغ می شود
11. The acorn ripens and the hickory nut matures.
[ترجمه ترگمان]بلوط ripens و گردو به بلوغ رسید
[ترجمه گوگل]بلوط بلوط و مهره هیکور بالغ می شود
12. The action ripens and the hickory nut matures. The plant commits its future to the seed and the root.
[ترجمه ترگمان]این حرکت ripens و گردو به بلوغ رسید گیاه آینده خود را به بذر و ریشه عمل می کند
[ترجمه گوگل]عمل می رسد و مهره هیکور بالغ می شود این گیاه آینده خود را به دانه و ریشه تحمیل می کند
13. The pollen activity of hickory in pollen dispersal period and different storage conditions was determinated using FCR(fluorochrome reaction).
[ترجمه ترگمان]فعالیت pollen of در دوره پراکندگی گرده و شرایط ذخیره مختلف با استفاده از مقررات جرائم مرزی (واکنش fluorochrome)مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فعالیت گرده هیکور در دوره پراکندگی گرده و شرایط ذخیره سازی مختلف با استفاده از FCR (واکنش فلوروکروم) تعیین شد
14. That is a hickory walking stick.
[ترجمه ترگمان]این چوب walking است
[ترجمه گوگل]این یک پیاده روی چوب هیکور است
15. Red oak, hard Fengmu, hickory, Yingtaomu, white oak and other wood-five leafy overall, the different regions to make villa natural distinction.
[ترجمه ترگمان]چوب بلوط، چوب گردوی سخت، گردوی سخت، چوب بلوط، بلوط سفید و دیگر درختان - پنج پر شاخ و برگ، مناطق مختلف برای ایجاد تمایز طبیعی ویلایی
[ترجمه گوگل]بلوط قرمز، سخت Fengmu، هیکور، Yingtaomu، بلوط سفید و دیگر چوب با پنج برگ به طور کلی، مناطق مختلف به تمایز طبیعی ویلا