1. Renewed fighting threatens to derail the peace talks.
[ترجمه ترگمان]ازسرگیری درگیری ها تهدید می کند که مذاکرات صلح را از خط خارج کند
[ترجمه گوگل]مبارزه بازسازی تهدید می کند که مذاکرات صلح را از بین ببرد
2. This latest incident could derail the peace process.
[ترجمه ترگمان]این حادثه اخیر می تواند روند صلح را از مسیر خارج کند
[ترجمه گوگل]این آخرین حادثه می تواند روند صلح را از بین ببرد
3. However, two important developments occurred to derail the peace process.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دو پیشرفت مهم برای از خط خارج کردن روند صلح رخ داد
[ترجمه گوگل]با این حال، دو تحول مهم در تحقق روند صلح رخ داد
4. Circumstances had conspired to derail her, as they had derailed almost everyone else she knew.
[ترجمه ترگمان]اوضاع به هم توطئه کرده بود تا او را از خط خارج کند، همان طور که تقریبا هر کس دیگری را از ریل خارج کرده بودند
[ترجمه گوگل]اوضاع به توافق رسیده بود، زیرا آنها تقریبا هر کس دیگری را می شناختند
5. Legislation to derail these plans was voted on by the Senate last year.
[ترجمه ترگمان]تصویب این طرح ها در سال گذشته توسط مجلس سنا تصویب شد
[ترجمه گوگل]در سال گذشته مجلس سنا قانون گذاری برای تخریب این برنامه ها برگزار شد
6. Anyone who is stupid enough to try and derail a train should be locked away for a long time.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که به اندازه کافی احمق باشه که سعی کنه یه قطار رو از خط خارج کنه باید برای مدت طولانی زندانی بشه
[ترجمه گوگل]هر کس که به اندازه کافی احمق باشد برای سعی در کشیدن یک قطار باید مدت زمان زیادی را برایش قفل کند
7. Radicals are trying to derail the peace process.
[ترجمه ترگمان]تندروها می کوشند تا روند صلح را از مسیر خارج کنند
[ترجمه گوگل]رادیکال ها در حال تلاش برای فرار از روند صلح هستند
8. Could the current global crisis derail the Party's strategy?
[ترجمه ترگمان]آیا بحران جهانی فعلی استراتژی حزب را از خط خارج می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا بحران جهانی فعلی سبب استراتژی حزب می شود؟
9. Withdrawing support too soon could derail a recovery.
[ترجمه ترگمان]خارج کردن حمایت نیز به زودی می تواند یک بازیابی را از خط خارج کند
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از بیش از حد به زودی می تواند بهبودی را از بین ببرد
10. They had planned to derail the trains that carried atomic waste.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد داشتند قطارها را از خط خارج کنند که ضایعات اتمی را حمل می کردند
[ترجمه گوگل]آنها برنامه ریزی کرده بودند که قطارهایی را که زباله اتمی را حمل می کردند، از بین ببرد
11. The present wave of political killings is the work of people trying to derail peace talks.
[ترجمه ترگمان]موج کنونی قتل های سیاسی، کار افرادی است که تلاش می کنند مذاکرات صلح را از مسیر خارج کنند
[ترجمه گوگل]موج کنونی قتل های سیاسی کار مردم است که تلاش می کنند تا از مذاکرات صلح سرپیچی کنند
12. Officials fear extremists on both sides may resort to violence to try to derail the redeployment.
[ترجمه ترگمان]مقامات نگران هستند که افراط گرایان در هر دو طرف متوسل به خشونت برای از بین بردن جابه جایی مجدد شوند
[ترجمه گوگل]مقامات از افراط گرایان در هر دو طرف می ترسند، می توانند به خشونت دست یابند تا سعی در جابجایی مجدد را داشته باشند
13. Borrowing thematically from Medea, this world premier unfolds as she attempts to derail the wedding, prompting Cortez to vow revenge.
[ترجمه ترگمان]این نخست وزیر دنیا که thematically را از Medea قرض گرفته بود، در تلاش است تا عروسی را از مسیر خارج کند و به کورتز قول داد که انتقام بگیرد
[ترجمه گوگل]از لحاظ تئوریک از Medea، ابتکار این جهانی را به نمایش می گذارد، زیرا او تلاش می کند تا عروسی را از بین ببرد، و باعث می شود که کورتز مجبور شود انتقام بگیرد
14. Bidding on the first of the plants opened in November, but opponents are fighting hard to derail the plan.
[ترجمه ترگمان]اما مخالفان در ابتدا در ماه نوامبر باز شدند، اما مخالفان در تلاشند تا این برنامه را از خط خارج کنند
[ترجمه گوگل]در اول نوامبر گیاهانی که در ماه نوامبر افتتاح شدند، مخالفان برای مبارزه با این طرح تلاش می کنند
15. They were not entirely satisfactory and had a tendency to derail on the very sharp corner at Pitlake.
[ترجمه ترگمان]آن ها اصلا راضی نبودند و گرایشی داشتند که در گوشه و کنار جاده حرکت کنند
[ترجمه گوگل]آنها کاملا رضایت بخش نبودند و تمایل داشتند که در گوشه بسیار تیزهوش در Pitlake سرکوب شوند