کلمه جو
صفحه اصلی

godfather


معنی : پدر تعمیدی، نامگذاردن بر، سرپرستی کردن از
معانی دیگر : پدر خوانده روحانی (رجوع شود به: godchild)

انگلیسی به فارسی

پدر تعمیدی، نام گذاردن بر، سرپرستی کردن از


پدرخوانده، پدر تعمیدی، نامگذاردن بر، سرپرستی کردن از


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a male godparent.

(2) تعریف: the leader of a Mafia family.

• man who sponsors a child at his baptism and promises to oversee his religious education (generally a family friend)
a godfather is a male godparent.
godfather is sometimes used to refer to a very powerful man who is at the head of a criminal organization.

مترادف و متضاد

پدر تعمیدی (اسم)
godfather

نام گذاردن بر (اسم)
godfather

سرپرستی کردن از (فعل)
godfather

sponsor


Synonyms: elder, patron


جملات نمونه

1. The film featured Marlon Brando as the Godfather.
[ترجمه ترگمان]این فیلم، مارلون براندو در عنوان پدرخوانده را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این فیلم مارلون براندو را پدرخوانده بود

2. He really wants to fulfil his role as godfather properly.
[ترجمه ترگمان]او واقعا می خواهد نقش خود را به عنوان پدرخوانده انجام دهد
[ترجمه گوگل]او واقعا می خواهد نقش خود را به عنوان پدرخوانده به درستی انجام دهد

3. One of Chelsea's star players, David Webb, was godfather to the couple's eldest daughter, Emma.
[ترجمه ترگمان]یکی از بازیکنان چلسی، دیوید وب، پدرخوانده دو دختر این زوج بود
[ترجمه گوگل]یکی از بازیکنان ستاره چلسی، دیوید وب، پدر بزرگترین مادر بزرگ زن، اما است

4. He's the godfather of punk.
[ترجمه ترگمان]اون the پانک است
[ترجمه گوگل]او پدرخوانده پانک است

5. The godfather of proto-punk guitar slinging, Thunders is memorialized on this 12-cut live disc recorded in Tokyo in 198
[ترجمه ترگمان]\"Thunders\" (proto): \"The گیتار punk\" (proto -)، Thunders on \" (Thunders punk)در این فیلم ۱۲ برش زنده ثبت شده در توکیو، در سال ۱۹۸ مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]پدرخوانده گیتار پروپانک، تندرها بر روی این دیسک 12 بیتی ثبت شده در توکیو در سال 198 یادداشت شده است

6. The announcement that Guy was to be godfather to the new baby brought her to her senses with a sharp jolt.
[ترجمه ترگمان]خبر آن که این مرد باید پدر تعمیدی او باشد، او را با تکانی شدید به خود آورد
[ترجمه گوگل]اعلامیه ای که گای به پدربزرگ و مادربزرگ جدید بود، او را به حال خود رها کرد

7. In fact the father, Karl Haushofer, is godfather to his little boy.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت پدر، کارل Haushofer، پدرخوانده پسر کوچکش است
[ترجمه گوگل]در واقع پدر، کارل هاوسفر، پدرخوانده پسر اوست

8. In the Godfather, Michael Corleone starts off as a good guy.
[ترجمه ترگمان]توی فیلم \"پدرخوانده\"، \"مایکل Corleone\" به عنوان یه آدم خوب شروع میشه
[ترجمه گوگل]در پدرخوانده، مایکل کرلئونه به عنوان یک پسر خوب شروع می شود

9. My godfather took me to dinner here and we played poker afterwards with a few of the members.
[ترجمه ترگمان]پدر تعمیدی من مرا به صرف شام دعوت کرد و بعد با چند تن از اعضای باشگاه پوکر بازی کردیم
[ترجمه گوگل]پدرخوانده من، من را به اینجا شام خورد و بعدا با تعدادی از اعضای آن، پوکر را بازی کردیم

10. Packard knew that the godfather of ecology, Aldo Leopold, had successfully recreated a prairie of sorts in 193
[ترجمه ترگمان]\"پا کارد\" می دانست که پدرخوانده بوم شناسی، به نام Aldo لئوپولد، با موفقیت یک مرغزار از انواع ۱۹۳ را از نو تولید کرده است
[ترجمه گوگل]پکارد می دانست که الدئو لئوپولد، پدرخوانده زیست شناسی، در سال 193 موفق به تجدید حیات گونه های پر شور شده است

11. His godfather was actor and singer Paul Robeson.
[ترجمه ترگمان]پدر خوانده اش بازیگر و پل Robeson بود
[ترجمه گوگل]پدرخوانده او بازیگر و خواننده پل رابسون بود

12. Coppola was also the director of "The Godfather" trilogy.
[ترجمه ترگمان]Coppola نیز کارگردان فیلم \"پدرخوانده\" بود
[ترجمه گوگل]کاپولا همچنین مدیر سه گانه پدرخوانده بود

13. The Godfather was enough to persuade him that all Italians were linked to organized crime.
[ترجمه ترگمان]پدرخوانده کافی بود تا او را متقاعد کند که همه ایتالیایی ها به جنایات سازمان یافته ارتباط دارند
[ترجمه گوگل]پدرخوانده کافی بود تا او را متقاعد کند که تمام ایتالیایی ها با جرایم سازمان یافته مرتبط بودند

14. The godfather of the skinny jean, Hedi Slimane, designed his denims for Dior Homme to sit well below the hip-bone, and plenty more brands have followed suit.
[ترجمه ترگمان]پدرخوانده جین skinny، Hedi Slimane، denims را برای دیو رمه برای نشستن درست زیر استخوان کفل طراحی کرد و مارک های بسیار بیشتری نیز به دنبال آن بودند
[ترجمه گوگل]پدربزرگ جین لاغر Hedi Slimane، دینامهای خود را برای Dior Homme طراحی کرد تا به خوبی در زیر استخوان هیپ قرار گیرد، و علامت های تجاری زیادی نیز به دنبال آن بوده است

15. He is also godfather to Zakk Wylde's son, Hendrix .
[ترجمه ترگمان]او همچنین پدرخوانده پسر Zakk هندریکس، هندریکس است
[ترجمه گوگل]او همچنین پدرخوانده به پسر زک وایلد، هندیریکس است

پیشنهاد کاربران

پدر خوانده

پدر روحانی

پدر خدا = )

نا پدری، پدر خوانده

صادقی وراستگو

رهبر تشکیلات مجرمانه، به ویژه مافیایی
بنیانگذار یا توسعه دهنده چیز جدید، به ویژه در حوزه هنر


کلمات دیگر: