1. Methods Incommodious bile duct was restored by making gallbladder one (lamella) with cystic artery into half- cannular or cannular gallbladder one (lamella).
[ترجمه ترگمان]روش های کیسه صفرا از طریق ایجاد حفره صفرا یکی (lamella)با سرخرگ ریوی به نیمه - و یا cannular gallbladder (lamella)احیا شده است
[ترجمه گوگل]روش ها مجرای صفراوی مجرای صفراوی با ایجاد یک کیسه صفرا (لاملا) با شریان کیستیک در یک کیسه صفرا (نیمه قوس) یا کانولا (لاملا) بازسازی شد
2. Objective To probe into the surgical operation method of restoring incommodious bile duct by gallbladder one (lamella) with cystic artery.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد روش جراحی ترمیمی مجرای صفرا از طریق کیسه صفرا یکی (lamella)با سرخرگ ریوی است
[ترجمه گوگل]هدف: روش جراحی بازسازی مجرای صفراوی ناخوشایند با یک کیسه صفرا (لاملا) با شریان کیستیک را بررسی کنید
3. It was very small, very dark, very ugly, very incommodious.
[ترجمه ترگمان]بسیار کوچک و بسیار تاریک و بسیار زشت بود
[ترجمه گوگل]این بسیار کوچک بود، بسیار تاریک، بسیار زشت، بسیار ناخوشایند بود
4. Indeed, while the internal structure of the code that comprises the application is incommodious to change and difficult to trace, externally the system may fulfill its functional requirements well.
[ترجمه ترگمان]در واقع، در حالی که ساختار داخلی کد که شامل برنامه است برای تغییر و ردیابی مشکل است، سیستم ممکن است الزامات عملکردی خود را به خوبی برآورده کند
[ترجمه گوگل]در واقع، در حالی که ساختار داخلی کد که شامل برنامه کاربردی است برای تغییر و ردیابی دشوار است، خارج از سیستم می تواند خواسته های عملکردی خود را به خوبی برآورده سازد
5. I awoke with stiff and cramped muscles from having slept long on the incommodious seat of a day coach.
[ترجمه ترگمان]با عضلات منقبض و منقبض خود از خواب بیدار شدم
[ترجمه گوگل]من با عضلات سفت و سخت کم خوابم را از خواب بلند مدت در صندلی ناخوشایند یک مربی روز