کلمه جو
صفحه اصلی

heterosexuality


معنی : علاقه بجنس مخالف
معانی دیگر : علاقه بجنس مخالف

انگلیسی به فارسی

علاقه بجنس مخالف


دگرجنسگرایی، علاقه بجنس مخالف


انگلیسی به انگلیسی

• condition of being sexually attracted to a member or members of the opposite sex
heterosexuality is sexual attraction or sexual activity between a man and a woman.

مترادف و متضاد

علاقه بجنس مخالف (اسم)
heterosexuality

جملات نمونه

1. These criteria connote reproductive heterosexuality, and male-, middle-class-dominated employment.
[ترجمه ترگمان]این معیارها هم دلالت بر جذب باروری، و اشتغال مردانه دارند
[ترجمه گوگل]این معیارها به معنای دگرگونی باروری و اشتغال والدین و طبقه متوسط ​​است

2. In many ways the underworld of heterosexuality seems no more rational than the free-for-all of homosexual life.
[ترجمه ترگمان]از بسیاری جهات، دنیای اموات of به نظر می رسد که منطقی تر از زندگی free باشد
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد، جهان زیرزمینی دگرجنسگرایی به نظر منطقی تر از زندگی آزاد همجنسگرایان نیست

3. Heterosexuality can be more or less narcissistic, it can be very disturbed or not so.
[ترجمه ترگمان]Heterosexuality می تواند خودشیفته (یا کم تر)باشد، اما می تواند بسیار آشفته و یا نباشد
[ترجمه گوگل]همجنس گرایی می تواند بیشتر یا کمتر اعتیاد آور باشد، می تواند بسیار ناراحت کننده باشد یا نه

4. What do you think caused your heterosexuality?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی چی باعث do شده؟
[ترجمه گوگل]فکر میکنی دغدغه شما چیست؟

5. Your heterosexuality doesn ] t offend me as long as you don ] t try to force it on me.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که تو سعی نمی کنی اونو به من تحمیل کنی، منو ناراحت نمی کنه
[ترجمه گوگل]هتروزاکتیو شما به من خیانت نمی کند تا زمانی که نمی خواهید آن را به من تحمیل کنید

6. If heterosexuality is normal, why a disproportionate number of mental patients heterosexual?
[ترجمه ترگمان]اگر heterosexuality طبیعی باشد، چرا تعداد زیادی از بیماران روانی دارای تمایلات جنسی هستند؟
[ترجمه گوگل]اگر دگرجنسگرایی طبیعی باشد، چرا تعداد نامساعدی از بیماران روانی دگرجنس بازی وجود دارد؟

7. Is it possible that your heterosexuality is just a phase that you will grow out of?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است heterosexuality شما تنها مرحله ای باشد که از آن رشد خواهید کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است که همجنس گرایی شما فقط یک فاز است که از آن رشد می کنید؟

8. Heterosexuality is the natural norm, bisexuality and homosexuality must be suppressed.
[ترجمه ترگمان]Heterosexuality یک هنجار طبیعی است، bisexuality و همجنس گرایی باید سرکوب شود
[ترجمه گوگل]همجنس گرایی طبیعی است، دو جنسی بودن و همجنسگرایی باید سرکوب شود

9. Do you think you may have turned to heterosexuality out of fear of rejection?
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید ممکن است از ترس از رد شدن به heterosexuality تبدیل شده اید؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید ممکن است از ترس از رد شدن به دگرجنسگرا تبدیل شده اید؟

10. Is it possible your heterosexuality stems from a neurotic fear of others of the same sex?
[ترجمه ترگمان]آیا این کار ممکن است ناشی از ترس عصبی از دیگران از جنس مشابه باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است دگرجنسگرایی شما از ترس روان نژندی دیگران از همان جنس رخ دهد؟

11. The money so much a heterosexuality to feel again we beautiful man but have no courage.
[ترجمه ترگمان]پول آنقدر پول است که انسان بتواند باز هم احساس کند که ما زیبا هستیم، اما جرات نداریم
[ترجمه گوگل]پول بسیار جالبی است که دوباره احساس زیبایی می کنیم، اما شجاعت نداریم

12. If heterosexuality is normal, why are so many mental patients heterosexual?
[ترجمه ترگمان]اگر heterosexuality طبیعی است، چرا بسیاری از بیماران ذهنی به جنس مخالف تمایل دارند؟
[ترجمه گوگل]اگر همجنس گرایی طبیعی است، چرا بسیاری از بیماران روانی دگرجنس بازی می کنند؟

13. Such inaction provides an ideal foil which leaves their assumed image of heterosexuality intact.
[ترجمه ترگمان]چنین inaction یک فویل ایده آل را فراهم می کند که تصویر فرضی آن ها را دست نخورده نگه می دارد
[ترجمه گوگل]چنین بی حرکتی یک فویل ایده آل را فراهم می کند که تصویر تصور شده خود را از ناهمگونی ناپایدار می کند

14. We make daily decisions about whether or not to say, whether or not to interrupt the assumptions being made about our presumed heterosexuality.
[ترجمه ترگمان]ما هر روز در مورد این که آیا بگوییم یا نه برای قطع کردن مفروضات اتخاذ شده در مورد heterosexuality فرضی ما، تصمیم گیری می کنیم
[ترجمه گوگل]ما تصمیمات روزانه را در مورد اینکه یا نمی خواهیم بگویم، قطع می کنیم یا اینکه این فرض ها را در مورد گرایش جنسی ما فرض نمی کنیم

15. Some employers tried to make potential participants swear allegiance to heterosexuality before they would pay their conference fee.
[ترجمه ترگمان]برخی از کارفرمایان تلاش کردند تا قبل از پرداخت هزینه کنفرانس، شرکت کنندگان بالقوه را وادار به سوگند وفاداری کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از کارفرمایان سعی کردند شرکت کنندگان بالقوه را قبل از اینکه بتوانند هزینه کنفرانس خود را پرداخت کنند، به وفاداری به همجنس گرایی سوگند یاد میکنند

پیشنهاد کاربران

دگرجنس خواهی_ دگرجنس گرایی

heterosexuality ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: دگرجنس گرایی
تعریف: احساس و رابطۀ جنسی نسبت به جنس مخالف


کلمات دیگر: