1. The dish was made from the entrails of a sheep.
[ترجمه ترگمان]این ظرف از امعا و احشا یک گوسفند ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]این ظرف از دوزخ گوسفند ساخته شده است
2. She feels as if she is negotiating the entrails of the city in the slow, peristaltic procession.
[ترجمه ترگمان]احساس می کند که در حال مذاکره با امعا و احشا آن شهر است
[ترجمه گوگل]او احساس می کند که او در حال مذاکره با غرق شدن در شهرستان در روند آرام و مرده است
3. Guilty of assault with bison entrails Billings, Mont.
[ترجمه ترگمان]اتهام حمله با امعا و احشا bison Billings مون مون
[ترجمه گوگل]گناهکار با بیضه ها بیلیس، مونت
4. The thing's entrails writhed around him like the tentacles of a daemonic octopus.
[ترجمه ترگمان]و امعا و احشا آن مانند شاخک of daemonic به خود می پیچید
[ترجمه گوگل]حواس پرت چیزی در اطراف او مانند شاخک های یک هشت پا Daemonic گردید
5. Hot liquid and entrails spilled over him, and he scrambled out from under the thing.
[ترجمه ترگمان]مایع مذاب و روده اش روی او ریختند، و از زیر آن بیرون رفت
[ترجمه گوگل]مایع داغ و غرقابی بر او ریخت و او را از زیر چیز بیرون زد
6. The dish is make from the entrails of a sheep.
[ترجمه ترگمان]بشقاب از امعا و احشا گوسفند بیرون می آید
[ترجمه گوگل]این ظرف از غلاف گوسفند ساخته شده است
7. Westerners don't eat animal entrails, but Chinese eat them with relish.
[ترجمه ترگمان]غربی ها امعا و احشا حیوانی را می خورند اما چینی ها با لذت آن ها را می خورند
[ترجمه گوگل]غربی ها غرایز حیوانی را نمی خورند، اما چینی ها با آن لذت می برند
8. The invisible rays sliced and diced my entrails in search of metal.
[ترجمه ترگمان]پرتوه ای نامریی خمیر شده و امعا و احشا من را در جست و جوی فلزات فرو می برید
[ترجمه گوگل]اشعه های نامرئی قطعه قطعه های من را در جست و جوی فلز یافت
9. Winston's entrails seemed to grow cold.
[ترجمه ترگمان]و ین ستون به نظر می رسید که دل و روده و ین ستون سرد شده است
[ترجمه گوگل]ظاهرا ویتنستون غلیظ شد
10. There was another spasm in his entrails, the heavy boots were approaching.
[ترجمه ترگمان]یک گرفتگی دیگر در امعا او وجود داشت و چکمه های سنگین به او نزدیک می شد
[ترجمه گوگل]اسپاسم دیگری در غرق شدنش وجود داشت، چکمه های سنگین در حال نزدیک شدن بودند
11. The doctor examine the entrails of the patient for parasite.
[ترجمه ترگمان]دکتر امعا و احشا بیمار را به عنوان انگل معاینه می کند
[ترجمه گوگل]دکتر امراض بیمار را برای انگل بررسی می کند
12. Fresh, without skin, head, paws bone and entrails, well frozen.
[ترجمه ترگمان]تازه، بدون پوست، سر و روده و امعا و احشا
[ترجمه گوگل]تازه، بدون پوست، سر، استخوان پا و غده، به خوبی یخ زده است
13. The entrails, however, and the legs he shall wash with water.
[ترجمه ترگمان]با این حال، امعا و احشا را، و پاهایش را با آب شستشو می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، غلافها و پاها باید با آب شستشو دهند
14. He cut out the steaming entrails.
[ترجمه ترگمان]دل و روده اش را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او حیاط های بخار را برش داد