کلمه جو
صفحه اصلی

cathartic


معنی : مسهل، تصفیه کننده، ضد یبوست، روانپاکساز
معانی دیگر : روان پالشی (cathartical هم می گویند)، (داروسازی) مسهل، کار کن

انگلیسی به فارسی

مسهل، تصفیه‌کننده، روان‌پاک‌ساز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to purgation or emotional catharsis; purgative.

- Confessing all these bottled-up emotions was a cathartic experience, and it gave him a measure of relief.
[ترجمه ترگمان] تمام این احساسات پر از اشک تجربه cathartic بود و به او نوعی آسودگی بخشید
[ترجمه گوگل] اعتراف همه این احساسات بطری، تجربیات کتارتیک بود، و به او اندازه گیری امداد داد
اسم ( noun )
مشتقات: cathartically (adv.)
• : تعریف: a purgative agent, esp. a laxative.
مشابه: purge

• purgative agent, laxative (also kathartic)
of or pertaining to catharsis; serving to purge the bowels (medicine); purifying, cleansing (also kathartic)
something that is cathartic has the effect of catharsis; a formal word.

مترادف و متضاد

مسهل (صفت)
purgative, aperient, physic, cathartic, expellant, expellent

تصفیه کننده (صفت)
cathartic, cleansing, expurgatory

ضد یبوست (صفت)
purgative, laxative, cathartic

روان پاکساز (صفت)
cathartic

purging


Synonyms: cleansing, purifying, cleaning, purgative, cathartical


جملات نمونه

1. the cathartic method
روش روان پالشی

2. His laughter was cathartic, an animal yelp that brought tears to his eyes.
[ترجمه ترگمان]خنده اش cathartic بود، فریاد حیوانی که اشک در چشمانش حلقه زده بود
[ترجمه گوگل]خنده او کورکورانه بود، گریه ی حیوانی که اشکش را به چشمانش آورد

3. His cheek brushed hers with a cathartic effect on her senses.
[ترجمه ترگمان]گونه اش را با حرکتی سبک و سبک روی حواس او شانه زد
[ترجمه گوگل]چهره اش با یک اثر کتارتی بر روی حواس او چسبیده بود

4. Can it ever be more than a cathartic force, or a soothing distraction?
[ترجمه ترگمان]آیا این کار می تواند بیش از یک نیروی محرک و یا یک حواس پرتی آرامش بخش باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا می توان آن را بیش از یک نیروی کتارتی یا حواس پرتی تسکین دهنده دانست؟

5. However, he appreciated the cathartic nature of expressing himself through the written word.
[ترجمه ترگمان]با این همه از the cathartic که از طریق کلمه نوشته شده بود تشکر کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، او قدردانی از طبیعت cathartic بیان خود را از طریق کلمه نوشته شده است

6. Others include the cathartic process of making amends to the people you have hurt through your addiction.
[ترجمه ترگمان]دیگران شامل فرآیند cathartic برای جبران افرادی هستند که از طریق اعتیاد به آن ها آسیب وارد کرده اید
[ترجمه گوگل]دیگران شامل فرایند کاریابی برای جبران افرادی هستند که از طریق اعتیاد خود آسیب دیده اند

7. Clearly, conversations with peers were cathartic.
[ترجمه ترگمان]واضح است که گفتگو با هم سن و سالان cathartic
[ترجمه گوگل]واضح است که گفتگوها با همسالان، درگیر بودند

8. But I don't set out to impose a cathartic experience on my readers.
[ترجمه ترگمان]اما قصد ندارم تجربه cathartic را روی readers تحمیل کنم
[ترجمه گوگل]اما من تصمیم نگرفته ام تا تجربه ی کتارتی را روی خوانندگانم تحمیل کنم

9. Talking to a counselor can be a cathartic experience.
[ترجمه ترگمان]صحبت کردن با مشاور می تواند یک تجربه cathartic باشد
[ترجمه گوگل]صحبت کردن با یک مشاور می تواند یک تجربه ی کمکی باشد

10. It was a cathartic experience.
[ترجمه ترگمان] تجربه cathartic بود
[ترجمه گوگل]این یک تجربه پیچیده بود

11. And it was the most beautiful and cathartic experience for me.
[ترجمه ترگمان]و این the و beautiful تجربه cathartic برای من بود
[ترجمه گوگل]و این برای من زیباترین و جذابترین تجربه بود

12. Methods A cathartic colon animal modal was established using rhubarb and phenolphthalein in rats.
[ترجمه ترگمان]روش ها: modal animal colon cathartic با استفاده از ریواس و phenolphthalein در موش های صحرایی تاسیس شد
[ترجمه گوگل]روش ها: مودال تراریوم کولورکتال با استفاده از رباب و فنولفاتالین در موش صحرایی تعیین شد

13. This cathartic outpouring of national grief helped put to rest the notion that China lacks civic spirit.
[ترجمه ترگمان]این برداشت cathartic از اندوه ملی باعث شد تا این تصور که چین فاقد روحیه مدنی است را رها کند
[ترجمه گوگل]این بی نظمی و گریز از غم و اندوه ملی موجب شده است که این مفهوم را به وجود آورد که چین دارای روح مدنی نیست

14. Conclusion The take orally cathartic method to assist with add the proper sugar water to synthesize the result before check better than clysis method.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش cathartic روش orally برای کمک به اضافه کردن آب شکر مناسب برای ترکیب نتیجه قبل از چک کردن بهتر از روش clysis
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری استفاده از روش خوراکی خوراکی برای کمک به اضافه کردن آب شیر مناسب برای تولید نتایج قبل از تست بهتر از روش سیلیز است

15. To be taken orally can use as cathartic, stomachic tonic.
[ترجمه ترگمان]استفاده از زبان شفاهی می تواند به عنوان cathartic، داروی نیروبخش باشد
[ترجمه گوگل]به صورت خوراکی می تواند به عنوان کرم ضد آفتاب، تونیک معده استفاده شود

the cathartic method

روش روان‌پالشی


پیشنهاد کاربران

تهذیب کننده - تهذیب گر

تزکیه ی نفس

آنچه باعث برون ریزی احساسات و عواطف میشه.
Emotionally purging
Strongly laxative
A cathartic movie/dance/experience

پالایش
Cathartic method:روش پالایشی

cathartic ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: روان‏پالا
تعریف: مربوط به روان‏پالایی


کلمات دیگر: