کلمه جو
صفحه اصلی

demobilization


معنی : رفع بسیج عمومی
معانی دیگر : رفع بسیج عمومی

انگلیسی به فارسی

تخریب مجدد، رفع بسیج عمومی


انگلیسی به انگلیسی

• act of discharging from military service; disbanding of an army (also demobilisation)

مترادف و متضاد

رفع بسیج عمومی (اسم)
demobilization

جملات نمونه

1. immediate demobilization of the reserves.
[ترجمه ترگمان]ترخیص فوری از قوای ذخیره
[ترجمه گوگل]تخریب سریع از ذخایر

2. Demobilization and mobilization of drilling rig of overseas project is complex system engineering, involving many departments and persons and information as well as hard organization and coordination.
[ترجمه ترگمان]تجهیز و تجهیز تجهیزات حفاری در خارج از کشور، مهندسی سیستم پیچیده ای است که شامل بسیاری از بخش ها و افراد و اطلاعات و همچنین سازماندهی و هماهنگی سخت است
[ترجمه گوگل]تخریب و بسیج دکل حفاری از پروژه های خارج از کشور مهندسی سیستم پیچیده است که شامل بسیاری از ادارات و افراد و اطلاعات و همچنین سازماندهی و هماهنگی سخت است

3. But the demobilization will not leave us economically just where we were before It'started.
[ترجمه ترگمان]اما the از نظر اقتصادی ما را از نظر اقتصادی تنها جایی که قبل از شروع آن بودیم، ترک نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]اما تخلیه سازی ما را از نظر اقتصادی صرفا جایی که پیش از آن شروع شده بود، ترک نخواهد کرد

4. He started to write after demobilization.
[ترجمه ترگمان]او بعد از ترخیص سربازان شروع به نوشتن کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به نوشتن کرد بعد از استعفا

5. Among his tasks was overseeing the demobilization of the troops who had been fighting in France.
[ترجمه ترگمان]یکی از وظایف وی نظارت بر ترخیص سربازان بود که در فرانسه در حال جنگ بودند
[ترجمه گوگل]در میان وظایف او، نظارت بر خلع سلاح نیروهائی بود که در فرانسه جنگیده بودند

6. By the beginning of 1947 the United States had almost completed tile most rapid demobilization in the history of the world.
[ترجمه ترگمان]در آغاز سال ۱۹۴۷، آمریکا تقریبا tile rapid را در تاریخ جهان به پایان رساند
[ترجمه گوگل]در آغاز سال 1947، ایالات متحده تقریبا کامل ترین کاشی سازی را در تاریخ جهان به پایان رساند

7. Male. 75 + m height . Healthy . Nice appearance and good communication ability . Demobilization soldiers have priority.
[ترجمه ترگمان]مذکر ۷۵ + متر ارتفاع سالم ظاهر خوب و توانایی ارتباطی خوب سربازان Demobilization دارای اولویت هستند
[ترجمه گوگل]نر 75 متر ارتفاع سالم ظاهر زیبا و توانایی ارتباط خوب سربازان تبهکاری اولویت دارند

8. Execute the law after personnel is registered to its, their demobilization.
[ترجمه ترگمان]اجرای قانون بعد از آن که پرسنل برای آن ثبت شوند، ترخیص آن ها است
[ترجمه گوگل]اجرای قانون پس از آنکه پرسنل به آن رجوع می کنند، از بین می روند

9. Other sources of extra-budgetary income include funds from the central government and local governments for defense mobilization preparations, conscription, and demobilization.
[ترجمه ترگمان]منابع دیگر درآمد اضافی بودجه شامل وجوهی از دولت مرکزی و دولت های محلی برای بسیج دفاع، سربازگیری و ترخیص سربازان است
[ترجمه گوگل]سایر منابع درآمد اضافی بودجه عبارتند از وجوه از دولت مرکزی و دولت محلی برای آماده سازی نیروهای بسیج، ارتش و ارتش آزادیبخش

پیشنهاد کاربران

رفع بسیج عمومی

عدم تحرک
ثابت بودن
غیر قابل حرکت

عدم استقرار، برچیدن کارگاه

لغو بسیج عمومی

1 - برای انتقال شرایط از وضعیت جنگ به صلح
2 - خلع سلاح کردن
3 - قدرت نظامی یک کشور را به همان سطح قبل از جنگ بازگرداندن

ترخیص

ترخیص سربازان بە خانە پس از اتمام جنگ


کلمات دیگر: