کلمه جو
صفحه اصلی

helicopter


معنی : هلی کوپتر
معانی دیگر : چرخ بال، بادفر

انگلیسی به فارسی

هلیکوپتر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a type of aircraft held aloft and propelled by horizontally rotating blades attached to its top side.

• highly maneuverable aircraft which flies by means of horizontally rotating blades
a helicopter is an aircraft with no wings, but with large blades which rotate above it.

مترادف و متضاد

هلی کوپتر (اسم)
chopper, helicopter, copter, whirlybird

aircraft


Synonyms: autogiro, chopper, copter, eggbeater, whirlybird


جملات نمونه

1. a helicopter that can kill ten tanks per minute
هلی کوپتری که می تواند هر دقیقه ده تانک را نابود کند.

2. attack helicopter
هلیکوپتر تک ور (ویژه ی حمله)

3. rotor blades of a helicopter
پره های پروانه ی هلی کوپتر

4. the blades of a helicopter propeller
پره های پروانه ی هلی کوپتر

5. the pilot landed the helicopter very skillfully
خلبان با مهارت تمام چرخبال را فرود آورد.

6. the speed ceiling of a helicopter
حداکثر سرعت یک هلیکوپتر

7. The helicopter stirred up clouds of dust.
[ترجمه ترگمان]هلیکوپتر ابره ای گرد و خاک را تکان داد
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر ابرها گرد و غبار را به هم ریخت

8. Stay well away from the helicopter when its blades start to rotate.
[ترجمه رها] زمانی که پره های هلی کوپتر شروع به چرخش میکند، کاملا از آن دور بمانید
[ترجمه ترگمان]زمانی که پره ها شروع به چرخش می کنند، از بالگرد دور بمانید
[ترجمه گوگل]هنگامی که تیغه های آن شروع به چرخش می کنند، از هلی کوپتر دور شوید

9. A helicopter hoisted the final section of the bridge into place.
[ترجمه ترگمان]یک بالگرد بخش نهایی پل را به جای خود کشید
[ترجمه گوگل]یک هلی کوپتر بخش نهایی پل را به جای گذاشت

10. There was a helicopter hovering overhead.
[ترجمه ترگمان]صدای هلیکوپتر بلند شد
[ترجمه گوگل]هلیکوپتر سرنخ هوندا وجود داشت

11. The remote desert area is accessible only by helicopter.
[ترجمه ترگمان]منطقه صحرایی از راه دور تنها با هلی کوپتر در دسترس است
[ترجمه گوگل]منطقه بیابان از راه دور تنها با هلیکوپتر قابل دسترسی است

12. A helicopter crashed in a fiery explosion in Vallejo.
[ترجمه ترگمان]یک بالگرد در یک انفجار آتشین در Vallejo سقوط کرد
[ترجمه گوگل]یک هلیکوپتر در یک انفجار آتشین در والژو سقوط کرد

13. The helicopter is staying over our heads.
[ترجمه ترگمان]هلیکوپتر بالای سر ما میمونه
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر بر سر ما ماندنی است

14. He was rushed to the hospital by helicopter .
[ترجمه اسرا] اوبا هلیکوپتر به بیمارستان منتقل شد
[ترجمه ترگمان]او با هلیکوپتر به بیمارستان منتقل شد
[ترجمه گوگل]او با هلیکوپتر به بیمارستان عجله کرد

15. A helicopter ferried in more soldiers to help in the search.
[ترجمه ترگمان]یک بالگرد برای کمک به این جستجو از سربازان بیشتری عبور کرده است
[ترجمه گوگل]یک هلیکوپتر در سربازان بیشتری برای کمک به جستجوی جستجو کرد

16. The helicopter was circling slowly, very low.
[ترجمه ترگمان]هلیکوپتر به آرامی چرخ می خورد، خیلی پایین
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر به آرامی چرخید و بسیار کم بود

17. A helicopter landed in a clearing in the dense jungle.
[ترجمه ترگمان]یک هلیکوپتر در یک محوطه بی درخت در جنگل انبوه فرود آمد
[ترجمه گوگل]یک هلیکوپتر در یک پاکسازی در جنگل های متراکم فرود آمد

18. The helicopter can zip along at about 150 kilometres an hour.
[ترجمه ترگمان]این بالگرد می تواند با سرعت ۱۵۰ کیلومتر در ساعت عبور کند
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر می تواند در حدود 150 کیلومتر در ساعت بماند

پیشنهاد کاربران

بالگرد

چرخبال دیگه چیه؟؟
اینو الکی برای مسخره کردن فرهنگستان گفتن. چرخبال برابر هلیکوپتر نیست. بالگرد مصوب فرهنگستانه.

helicopter ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: بالگَرد
تعریف: وسیله‏ای پرنده با یک یا دو پرۀ بزرگ چرخنده که می‏تواند به‏طور عمودی به هوا بلند شود و به حالت ایستاده در هوا بماند


کلمات دیگر: