کلمه جو
صفحه اصلی

incautious


معنی : بی پروا، بی احتیاط، بی ملاحظه
معانی دیگر : ناپروا، نااستوارکار، سربهوا

انگلیسی به فارسی

بی احتیاط، بی ملاحظه


ناخوشایند، بی احتیاط، بی پروا، بی ملاحظه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: incautiously (adv.), incautiousness (n.)
• : تعریف: lacking caution; rash or imprudent.
متضاد: cautious, circumspect
مشابه: heedless, ill-advised, imprudent, rash

• careless, rash, hasty, lacking caution
someone who is incautious does not take enough care over what they say or do; a formal word.

مترادف و متضاد

بی پروا (صفت)
adventurous, reckless, unscrupulous, heady, headlong, audacious, brave, bold, confident, foolhardy, fearless, dashing, rash, heedless, daredevilish, insouciant, hare-brained, inconsiderate, impetuous, incautious, irregardless, unadvised, slapdash, temerarious

بی احتیاط (صفت)
rash, imprudent, improvident, injudicious, indiscreet, incautious, unadvised

بی ملاحظه (صفت)
reckless, thoughtless, inconsiderate, indiscreet, incautious, unconsidered

not careful


Synonyms: any old way, bold, brash, careless, caught napping, devil-may-care, fast-and-loose, foot-in-mouth, hasty, heedless, hotheaded, ill-advised, ill-judged, impetuous, improvident, imprudent, impulsive, inconsiderate, indiscreet, injudicious, madcap, neglectful, negligent, off guard, pay no mind, playing with fire, precipitate, rash, reckless, regardless, sticking one’s neck out, thoughtless, unalert, unguarded, unmindful, unthinking, unvigilant, unwatchful, wary, wide open


Antonyms: careful, cautious, discreet, thoughtful


جملات نمونه

1. The wine had made her incautious.
[ترجمه ترگمان]شراب او را بی ملاحظه کرده بود
[ترجمه گوگل]شراب او را ناخوشایند ساخته بود

2. Stretching out an incautious hand he burnt a finger on one of the bars.
[ترجمه ترگمان]دستی سنگین را دراز کرد و یک انگشتش را روی یکی از میله ها سوزاند
[ترجمه گوگل]یک دست بی دست و پا زدن انگشت خود را بر روی یکی از میله ها سوزاند

3. It is incautious, ill-advised, is it not?
[ترجمه ترگمان]خیلی بی احتیاطی و گستاخانه بود، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]این ناخوشایند است، ناخوشایند است، آیا اینطور نیست؟

4. An incautious word, I felt, could spark off resentment.
[ترجمه ترگمان]یک کلمه تند و بی ملاحظه، احساس کردم که ممکن است خشم و رنجش را از بین ببرم
[ترجمه گوگل]یک کلمه ناخواسته، احساس می کردم، می تواند باعث خشم من شود

5. Discretion however was overridden by an enormous but incautious curiosity.
[ترجمه ترگمان]با این حال، احتیاط توسط یک کنجکاوی زیاد غیر ضروری تحت الشعاع قرار گرفت
[ترجمه گوگل]با این وجود، اختلاف نظر توسط یک کنجکاوی عظیم اما ناخوشایند لغو شد

6. To do otherwise is simply scientifically incautious.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، به سادگی از لحاظ علمی incautious است
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار فقط از لحاظ علمی ناخوشایند است

7. I was merely somewhat incautious at one point.
[ترجمه ترگمان]من فقط در یک لحظه خیلی بی ملاحظه بودم
[ترجمه گوگل]من فقط در یک لحظه ناامید شدم

8. Incautious investors may lose money.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران incautious ممکن است پول خود را از دست بدهند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران احتمالی ممکن است پول را از دست بدهند

9. You were incautious yourself, why did you blame the others?
[ترجمه ترگمان]تو خودت خیلی بی ملاحظه بودی، چرا بقیه رو سرزنش کردی؟
[ترجمه گوگل]شما خودتان بی رحم هستید، چرا دیگران را سرزنش نکردید؟

10. However, his logic is imprecise, incautious, and inattentive.
[ترجمه ترگمان]با این حال، منطق او مبهم، مبهم، و بی اعتنا است
[ترجمه گوگل]با این حال، منطق او نامشخص، بی رحم و بی توجه است

11. Their incautious use can lead to wholly misleading results.
[ترجمه ترگمان]استفاده مجدد آن ها می تواند منجر به نتایج کاملا گمراه کننده شود
[ترجمه گوگل]استفاده بی رحم آنها می تواند منجر به نتایج کاملا گمراه کننده شود

12. Incautious remarks by the new American treasury secretary about China manipulating its currency were dismissed as ridiculous; a duly penitent Hillary Clinton was welcomed in Beijing, but as an equal.
[ترجمه ترگمان]اظهارات incautious توسط وزیر خزانه داری آمریکا در مورد اداره کشور چین به عنوان مضحک رد شد؛ یکی از penitent هیلاری کلینتون در پکن، اما به عنوان یک مقام برابر مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اظهارات ناخوشایند وزیر خزانه داری آمریکا درمورد چینی که پول خود را با آن ارزشی می کرد، به عنوان مسخره ای رد شد یک هیلاری کلینتون، مجرم، مجروح شده در پکن، اما به عنوان برابر است

13. In case you think I was incautious, take a look at the map.
[ترجمه ترگمان]اگه فکر می کنی خیلی بی ملاحظه بودم یه نگاهی به نقشه انداختم
[ترجمه گوگل]در مورد شما فکر می کنم من بی حوصله بودم، نگاهی به نقشه

14. However, we must remember that incautious use and timing of interventions — particularly in elective cases — can lead to unnecessarily poorer outcomes for women and newborns.
[ترجمه ترگمان]با این حال، باید به خاطر داشته باشیم که استفاده از زمان و زمان مداخلات - به خصوص در موارد انتخابی - می تواند منجر به پیامدهای غیر ضروری برای زنان و نوزادان شود
[ترجمه گوگل]با این حال، ما باید به یاد داشته باشیم که استفاده بی عاطفه و زمان مداخلات - به ویژه در موارد انتخابی - می تواند منجر به نتایج غیر ضروری برای زنان و نوزادان فقیر شود

15. Bill and Sandra haven't spoken to each other since he made an incautious remark about her husband's drinking problem.
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که بیل و ساندرا با هم حرف نمی زدند، از زمانی که او درباره مشکل نوشیدن شوهرش اظهار نظر می کرد
[ترجمه گوگل]بیل و ساندرا با یکدیگر صحبت نکرده اند، زیرا او در مورد مشکل نوشیدن شوهرش بی احترامی کرده است


کلمات دیگر: