1. The helmsman brought the ship about.
[ترجمه ترگمان]سکانبان کشتی را باخود آورده بود
[ترجمه گوگل]راننده کشتی را برداشت
2. The old helmsman brought us about and we avoided a dangerous dash against the rocks.
[ترجمه ترگمان]سکانبان پیر ما را باخود می برد و ما از یک برخورد خطرناک در برابر صخره ها جلوگیری کردیم
[ترجمه گوگل]راننده قدیمی ما را به ارمغان آورد و ما از خطرات خطرناک علیه سنگ ها اجتناب کردیم
3. A helmsman is tested in a rough sea; a hero is distinguished in difficult circumstances.
[ترجمه ترگمان]یک سکانبان در یک دریای متلاطم آزمایش می شود؛ یک قهرمان در شرایط دشوار متمایز می شود
[ترجمه گوگل]یک راننده در یک دریا خشن آزمایش می شود؛ یک قهرمان در شرایط سخت متمایز است
4. The helmsman could tack the boat singlehanded.
[ترجمه ترگمان]سکانبان می توانست به تنهایی قایق را هدایت کند
[ترجمه گوگل]راننده می تواند یک قایق را به تنهایی سوار کند
5. For example, closed circuit television gives the helmsman a view of the engine compartment and of the aft deck of the boat.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، تلویزیون مدار بسته به سکانبان یک نگاه از قسمت موتور و عرشه عقبی قایق می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تلویزیون مدار بسته، یک راننده را به نمایشگاه محفظه موتور و عرشه پشتی قایق می دهد
6. Thirteen thousand of them were commanded by a helmsman who hadn't steered anything without wheels for more than a year.
[ترجمه ترگمان]سیزده هزار تن از آن ها با فرمان سکانبان که بیش از یک سال حرکت نمی کرد فرمان صادر شده بود
[ترجمه گوگل]سیزده هزار نفر از آنها توسط یک راننده فرماندهی شده بودند که بیش از یک سال بدون چرخیدن چیزی در دست داشتند
7. Suddenly he asks the helmsman what course is being steered.
[ترجمه ترگمان]ناگهان از سکانبان پرسید که چه مسیری را هدایت می کند
[ترجمه گوگل]ناگهان او از طرف راننده می پرسد چه مسیری هدایت می شود
8. In his last years as News at Ten helmsman, he became a national joke-figure.
[ترجمه ترگمان]در آخرین ساله ای عمر خود به عنوان اخبار ده helmsman، او تبدیل به یک شخصیت شوخی ملی شد
[ترجمه گوگل]او در سالهای اخیر به عنوان اخبار در ده راننده، تبدیل به یک شوخی ملی شد
9. But in a sense Helmsman is the perfect match for him.
[ترجمه ترگمان] ولی با عقل جور در نمیاد که باه اش مطابقت داشته باشه
[ترجمه گوگل]اما به هر حال Helmsman برای او مناسب است
10. Terror-stricken, the pirates ordered the helmsman to put in to land.
[ترجمه ترگمان]وحشت زده، دزدان دریایی به سکانبان دستور داده بودند که به خشکی بروند
[ترجمه گوگل]دزدان دریایی دستور دادند که سربازان را به زمین بفرستند
11. Helmsman, a half-length winner under Chris McCarron, paid $ 60 as the bettors' favorite.
[ترجمه ترگمان]helmsman، برنده نیم طول زیر کریس McCarron، ۶۰ دلار به عنوان کاندیدای مورد علاقه bettors پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]Helmsman، یک برنده نیمه طول تحت کریس مک کاررون، 60 دلار را به عنوان مورد علاقه بطری ها پرداخت کرد
12. All the officers and helmsman are familiar with the change-over from the main to the emergency steering system, or vice versa.
[ترجمه ترگمان]تمام افسران و helmsman با تغییر سیستم به سیستم فرمان اضطراری آشنا هستند و یا بالعکس
[ترجمه گوگل]همه افسران و سرنشینان با تغییر از اصلی به سیستم فرماندهی اضطراری یا بالعکس آشنا هستند
13. Excuse me, helmsman, would you please ferry me across this river?
[ترجمه ترگمان]ببخشید، سکانبان، لطفا مرا از این رودخانه عبور بدهید؟
[ترجمه گوگل]ببخشید، راننده، لطفا به من در این رودخانه بشتابید؟
14. The helmsman on the racing boat is the same as the commander of an army, who has to meet tactical challenges as well as being athletic.
[ترجمه ترگمان]سکانبان در قایق مسابقه نیز مانند فرمانده یک ارتش است که باید با چالش های تاکتیکی و نیز ورزش کار برخورد کند
[ترجمه گوگل]راننده در قایق مسابقه مانند قوماندان ارتش است که باید با چالش های تاکتیکی و همچنین ورزش مواجه باشد
15. Because only love is the time to the helmsman!
[ترجمه ترگمان]چون فقط عشق وقت رفتن به سکانبان است!
[ترجمه گوگل]از آنجا که فقط عشق زمان به راننده است!