1. He eats because he is gluttonous, not hungry.
[ترجمه keytas] او می خورد چون شکمو است، نه گرسنه
[ترجمه ترگمان]غذا می خورد چون گرسنه است، گرسنه نیست
[ترجمه گوگل]او می خورد زیرا او خسته کننده است و گرسنه نیست
2. Now the gluttonous diner has a wide array of eateries from which to choose.
[ترجمه ترگمان]اکنون یک رستوران gluttonous مجموعه وسیعی از eateries را دارد که باید انتخاب شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر غذای خشن از طیف گسترده ای از غذاهای مورد استفاده برای انتخاب است
3. Thank you for making me gluttonous – so that I could enjoy delicious cuisine.
[ترجمه ترگمان]متشکرم که me را making - به طوری که بتوانم از غذاهای خوش مزه لذت ببرم
[ترجمه گوگل]ممنون از اینکه من را ناراحت کردید - به طوری که من بتوانم از غذاهای خوشمزه لذت ببرم
4. I now but gluttonous, how be to return a responsibility?
[ترجمه ترگمان]من الان اما \"gluttonous\"، چطور باید مسئولیت رو به عهده بگیرم؟
[ترجمه گوگل]من الان اما خسته کننده هستم، چگونه می توانم مسئولیتی را به عهده بگیرم؟
5. The result is, these investor were shared finally gluttonous fill a banquet.
[ترجمه ترگمان]نتیجه این است که این سرمایه گذار در نهایت برای پر کردن یک مهمانی به اشتراک گذاشته شد
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که این سرمایه گذار در نهایت به یک نوشیدنی پر از نعلبکی تقسیم شده است
6. He is a gluttonous and lazy guy.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم تنبل و تنبل هستش
[ترجمه گوگل]او یک پسر خوش تیپ و تنبل است
7. Although sometimes very gluttonous, but I ain't a person who squander money like dust.
[ترجمه ترگمان]هرچند گاه بسیار ضعیف است، اما من آدمی نیستم که مثل گرد و خاک پول خرج کنم
[ترجمه گوگل]گرچه گاهی اوقات بسیار خسته کننده است اما من فردی نیستم که پولی مانند گرد و غبار را خراب کند
8. It is gluttonous, likes sleeping also likes playing.
[ترجمه ترگمان]آن gluttonous است، دوست خوابیدن نیز دوست دارد بازی کند
[ترجمه گوگل]این پرخوری است، مانند خواب نیز دوست دارد بازی کند
9. He is a selfish, gluttonous and lazy person.
[ترجمه ترگمان]او یک آدم خودخواه و تنبل و تنبل است
[ترجمه گوگل]او یک شخص خودخواه، پرخاشگر و تنبل است
10. They are as repelled by money-grabbing, opportunistic plaintiffs as by reckless, gluttonous corporations.
[ترجمه ترگمان]آن ها به همان اندازه دفع پول، grabbing، plaintiffs opportunistic به عنوان شرکت های reckless و gluttonous هستند
[ترجمه گوگل]آنها توسط پول گیر، شاکیان فرصتطلبانه به عنوان توسط شرکت های بی پروا و ناراحت کننده دفع می شوند
11. Wanting to eat or drink more than one can reasonably gluttonous.
[ترجمه ترگمان]خواستن و یا نوشیدن بیش از یک نفر می تواند به طور منطقی gluttonous باشد
[ترجمه گوگل]تمایل به خوردن یا نوشیدن بیش از یک می تواند به طرز منطقی شاداب باشد
12. The Son of man came eating and drinking, and they say, Behold a man gluttonous, and a winebibber, a friend of publicans and sinners.
[ترجمه ترگمان]پسر به خوردن و نوشیدن پرداخت، و آن ها می گویند: یک مرد gluttonous، و یک دوست، و گناهکاران را مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]پسر انسان غذا خوردن و نوشیدن می آورد و می گویند: 'مردی شلوغ و یک شراب، یک دوست معامله گران و گناهکاران
13. Tasting global cate is the greatest cherished desire of gluttonous gens.
[ترجمه ترگمان]Tasting جهانی بزرگ ترین آرزوی cherished از gens gluttonous است
[ترجمه گوگل]لذت بردن از کیت جهانی بزرگترین تمایل گرامی از ژنهای خفیف است
14. Her lunch is fortunately mensal the verdure that go up tastily what salad can be her gluttonous is small " error " adjust slightly.
[ترجمه ترگمان]ناهار او خوشبختانه به خاطر verdure است که به tastily تبدیل می شود و سالاد می تواند gluttonous او باشد \"خطای\" کوچک است
[ترجمه گوگل]ناهار او خوشبختانه مرسوم است به ارغوانی که به طرز معجزه آسایی بالا می رود چه سالاد می تواند او را ناراحت کند کوچک 'خطا' تنظیم کمی