کلمه جو
صفحه اصلی

goitre


معنی : گواتر، غمباد، بزرگ شدن غده تیروئید
معانی دیگر : goiter طب

انگلیسی به فارسی

( goiter ) غمباد، بزرگ شدن غده تیروئید، گواتر


گوشت، گواتر، غمباد، بزرگ شدن غده تيروئيد


انگلیسی به انگلیسی

• (medicine) abnormal enlargement of the thyroid gland (also goiter)
goitre is a disease of the thyroid gland that makes a person's neck very swollen; a medical term.

مترادف و متضاد

گواتر (اسم)
goiter, goitre, struma

غمباد (اسم)
goiter, goitre, struma

بزرگ شدن غده تیروئید (اسم)
goiter, goitre

جملات نمونه

1. The goitre namely appears or increases, small prominence in the outer ring and the scrotum outset department, big drops to cloudy Shun, assumes the pear, swells the material to be soft.
[ترجمه ترگمان]The که به نظر می رسد یا افزایش می یابد، برجستگی کوچک در حلقه خارجی و بخش آغازین scrotum، قطرات درشت تا Shun ابری، گلابی را فرض می کند و مواد را نرم می کند تا نرم باشد
[ترجمه گوگل]بذر به نظر می رسد یا افزایش می یابد، ظاهر کوچک در حلقه بیرونی و بخش زاد و ولد، قطرات بزرگ به Shun ابری، فرض بر گلابی، مواد متورم را نرم می کند

2. Objective To study therapeutic effect of juvenile endemic Goitre by combined auricular-acupuncture and iodine salt.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر درمانی کودکان بومی نوجوان با ترکیب auricular - سوزنی و نمک ید
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر درمانی گواتر مبتلا به آندمیک نوجوانان با استفاده از طب سوزنی و هیپوکلریت آمیزش دهید

3. Simple (endemic) goitre, the MOST common, is due to low iodine intake.
[ترجمه ترگمان]غذای ساده (بومی)، معمول ترین، به خاطر دریافت ید کم است
[ترجمه گوگل]ساده (اندمیک) گواتر، MOST معمولی، به دلیل کم مصرف ید است

4. The prevalence of goitre in the different samples ranged from 2% to 7 7% and was 3 8% overall.
[ترجمه ترگمان]شیوع of در نمونه های مختلف از ۲ % تا ۷ % بود و در کل ۳ % بود
[ترجمه گوگل]شیوع گواتر در نمونه های مختلف از 2 تا 7 درصد و در مجموع 3/8 درصد بود

5. Goitre: Enlargement of gland, causing a prominent swelling at the throat.
[ترجمه ترگمان]goitre: Enlargement غده، باعث تورم برجسته در گلو می شود
[ترجمه گوگل]گواتر: افزایش غده، موجب تورم برجسته در گلو می شود

6. Treatment may not be necessary if the goitre is not caused by disease and is small .
[ترجمه ترگمان]اگر بیماری از بیماری ایجاد نشود و کوچک باشد، درمان ممکن است ضروری نباشد
[ترجمه گوگل]درمان ممکن است ضروری نباشد، اگر زرد توسط بیماری ایجاد نشده باشد و کوچک باشد

7. Physicians treat goitre, a disease of the thyroid gland, with thyroxine, from the thyroid glands of cattle and hogs.
[ترجمه ترگمان]Physicians با goitre، بیماری تیروئید، از غدد تیروئید، از غدد تیروئید و خوک ها
[ترجمه گوگل]پزشکان با درمان گلودرد، بیماری غده تیروئید، با تیروکسین، از غده تیروئید گاو و خوک ها درمان می شوند

8. The horizontal time goitre reduces to vanishes completely.
[ترجمه ترگمان]زمان افقی goitre به طور کامل از بین می رود
[ترجمه گوگل]فاصله زمانی افقی به طور کامل کاهش می یابد

9. According to evaluation of international criteria, goitre rate at ultrasonic level in 10-year-old children in Harbin City is 5%, being mild in iodine-deficient population.
[ترجمه ترگمان]با توجه به ارزیابی معیارهای بین المللی، نرخ goitre در سطح مافوق صوت در children ۱۰ ساله در شهر Harbin ۵ درصد است و در جمعیت دچار کمبود ید کم است
[ترجمه گوگل]بر اساس ارزیابی معیارهای بین المللی، میزان گلیتر در سطح اولتراسونیک در کودکان 10 ساله شهر هاربین 5 درصد و کمبود ید کم جمعیت است

10. Simple ( endemic ) goitre, the most common, is due to low iodine intake.
[ترجمه ترگمان]غذای ساده (بومی)، معمول ترین، به خاطر دریافت ید کم است
[ترجمه گوگل]ساده ترین (آندمیک) گواتر، شایع ترین، به دلیل مصرف کم ید است

11. Simple goitre, the most frequent result, is most common in areas without access to salt water and is rare along seacoasts.
[ترجمه ترگمان]goitre ساده، معمول ترین نتیجه، اغلب در مناطق بدون دسترسی به آب شور رایج است و در امتداد seacoasts نادر است
[ترجمه گوگل]Goitre ساده، بیشترین نتیجه، بیشتر در مناطق بدون دسترسی به آب نمک معمول است و در کنار ساحلی نادر است

12. One cause of goitre is iodine deficiency.
[ترجمه ترگمان] یکی به خاطر \"goitre\"، \"ید deficiency\" - ه (نوعی باکتری)
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل بروز کمبود ید است

13. Removal of the goitre may be necessary if it is causing difficulty with breathing or swallowing.
[ترجمه ترگمان]حذف of ممکن است ضروری باشد اگر باعث زحمت کشیدن یا بلعیدن آن شده باشد
[ترجمه گوگل]اگر دچار تنفس یا بلع شدن دچار مشکل می شود، ممکن است لازم باشد از بین بردن بوته ضروری باشد

14. In Fiji, Papua New Guinea and Vanuatu, iodine deficiency and related goitre are endemic although, in Fiji and Papua New Guinea, great progress was made recently through salt iodization.
[ترجمه ترگمان]در فیجی، گینه نو و Vanuatu، کمبود ید و goitre مربوط به ید در فیجی و گینه نو پاپوآ، به تازگی از طریق نمک salt در فیجی انجام شد
[ترجمه گوگل]در فیجی، پاپوآ گینه نو و وانوتو، کمبود ید و آلودگی مرتبط با آن، اندمیک هستند، اگر چه در فیجی و پاپوآ گینه نو، پیشرفت های اخیر با استفاده از یدید نمک انجام شده است

15. Objective: To evaluate spiral CT in the diagnosis and differentiation of nodular goitre at thoracic inlet. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی CT spiral در تشخیص و تمایز of goitre در ورودی قفسه سینه فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی سیگنال مارپیچ در تشخیص و تمایز گیر ندولار در ورودی قفسه سینه فرهنگ لغت جمله


کلمات دیگر: