کلمه جو
صفحه اصلی

entrance hall


معنی : سرسرا

انگلیسی به فارسی

سالن ورودی، سرسرا


انگلیسی به انگلیسی

• lobby

مترادف و متضاد

سرسرا (اسم)
lobby, antechamber, vestibule, entrance hall

جملات نمونه

1. They specified a spacious entrance hall.
[ترجمه ترگمان]آن ها راهروی بزرگ ورودی را مشخص کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک سالن ورودی بزرگ را مشخص کردند

2. You have to wait in a large entrance hall before being shown into the court proper.
[ترجمه ترگمان]باید قبل از اینکه به دادگاه نشانش بدهند، باید در سرسرای بزرگ منتظر باشید
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به دادگاه مشخص شود، باید در یک سالن ورودی بزرگ صبر کنید

3. The entrance hall was bedecked with trees and tropical plants.
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی پر از درخت و گیاهان استوایی بود
[ترجمه گوگل]سالن ورودی با درختان و گیاهان گرمسیری پوشیده شده بود

4. A marble entrance hall leads to a sitting room.
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی مرمری دارد به یک اتاق نشیمن منتهی می شود
[ترجمه گوگل]سالن ورودی مرمر به اتاق نشیمن منتهی می شود

5. There is an entrance hall of perfect proportions, twice as long as it is wide.
[ترجمه ترگمان]یک سرسرای ورودی بزرگ هست که دو برابر پهنای آن دو برابر است
[ترجمه گوگل]سالن ورودی نسبتا عالی، دو برابر طولانی است که گسترده است

6. The telephone was downstairs in the entrance hall.
[ترجمه ترگمان]تلفن طبقه پایین در سرسرای ورودی بود
[ترجمه گوگل]تلفن در سالن ورودی طبقه پایین بود

7. The entrance hall is littered with toys and wellington boots.
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی پر از اسباب بازی و چکمه های wellington است
[ترجمه گوگل]سالن ورودی با اسباب بازی و چکمه های Wellington آشنا می شود

8. The entrance hall was hung with rich tapestries.
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی با tapestries پر دار آویخته شده بود
[ترجمه گوگل]سالن ورودی با پرده های غنی آویزان شد

9. There is a telephone inside the entrance hall.
[ترجمه ترگمان]یک تلفن داخل سرسرای ورودی هست
[ترجمه گوگل]یک تلفن در داخل سالن ورودی وجود دارد

10. The second entrance hall is bigger with more marble, a grim but opulent place.
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی دوم بزرگ تر از مرمر است اما جای مناسبی است
[ترجمه گوگل]سالن ورودی دوم بزرگتر با سنگ مرمر، مکان جسورانه اما با شکوه است

11. Through the railings overlooking the small entrance hall, he saw Gwen appear from the kitchen.
[ترجمه ترگمان]از لای نرده ها به سرسرای ورودی کوچک نگاه کرد که از آشپزخانه پدیدار شد
[ترجمه گوگل]از طریق حیاط خلوت با مشرف به سالن ورودی کوچک، او گوان را از آشپزخانه به نظر می رسد

12. Both the entrance hall and the grand banqueting room on the first floor can be hired.
[ترجمه ترگمان]تالار ورودی و تالار بزرگ ضیافت در طبقه اول می تواند استخدام شود
[ترجمه گوگل]هر دو تالار ورودی و اتاق مهمان بزرگ در طبقه اول می توانند استخدام شوند

13. The entrance hall of the hotel was as big as a railway station itself.
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی هتل به بزرگی یک ایستگاه راه آهن بود
[ترجمه گوگل]سالن ورودی هتل همانند یک ایستگاه راهآهن بود

14. Hardwood front door to - Entrance Hall Security entry phone, cupboard containing all meters.
[ترجمه ترگمان]در جلویی خانه، تلفن ورود به تالار ورودی، گنجه ای که تمام کنتورها را دربر می گیرد
[ترجمه گوگل]درب ورودی چوب سخت به - ورودی ورودی تلفن امنیتی، کابینت حاوی تمام متر

پیشنهاد کاربران

ورودی


کلمات دیگر: