کلمه جو
صفحه اصلی

catty


معنی : گربه صفت، شبیه گربه
معانی دیگر : گربه مانند، گربه ای، گربه سان، کاته (واحد وزن در برخی کشورهای آسیای شرقی - در چین یک کاته معادل است با 500 گرم و در سایر جاها برابر است با 680 گرم)

انگلیسی به فارسی

شبیه گربه، گربه صفت


گربه، گربه صفت، شبیه گربه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: cattier, cattiest
مشتقات: cattily (adv.), cattiness (n.)
• : تعریف: slyly malicious, esp. in one's remarks; spiteful.
مترادف: cattish, malevolent, malicious, spiteful
مشابه: bitchy, mean, peevish, pettish, shrewish, vengeful, venomous, vindictive

- a catty person
[ترجمه ترگمان] یک آدم catty
[ترجمه گوگل] یک شخص گربه
- a catty comment
[ترجمه ترگمان] یک اظهار نظری
[ترجمه گوگل] یک نظر گربه
اسم ( noun )
حالات: catties
• : تعریف: a unit of weight used in Southeast Asia, equal to 680 grams, or about one and one half pounds, but in China equal to five hundred grams.

• catlike; sly, cunning; jealous, spiteful
if a woman or girl is being catty, she is being unpleasant and spiteful.

مترادف و متضاد

nasty, malicious


گربه صفت (صفت)
catty, feline

شبیه گربه (صفت)
catty

Synonyms: backbiting, evil, hateful, ill-natured, malevolent, mean, rancorous, spiteful, venomous, vicious, wicked


Antonyms: kind, nice, pleasant


جملات نمونه

1. She's always making catty remarks about her sister.
[ترجمه ترگمان]او همیشه درباره خواهرش اظهار عقیده می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد خواهرش حرف می زند

2. Catty and stale aromas may develop and taint the beer.
[ترجمه ترگمان]Catty و بوهای کهنه ممکن است آبجو را توسعه دهند و محو کنند
[ترجمه گوگل]آبمیوه های گره خورده و ناپیدا ممکن است آبجو را از بین ببرند

3. When a rival female lawyer makes a catty comment about her shade of lipstick, she totally flips out.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک وکیل زن رقیب در مورد سایه رژلب خود نظر منفی می دهد، او کاملا گیج می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک وکیل زن رقیب در مورد سایه ای از رژ لب نظر می کند، او کاملا از بین می رود

4. So jealous, so catty, so, well, murderous, when scorned?
[ترجمه ترگمان]چه حسود، خوب، خوب، خوب، قاتل، وقتی که تحقیر شدی؟
[ترجمه گوگل]پس حسادت، خیلی گره خورده، پس، خوب، قاتل، زمانی که پریشان شدید؟

5. Summoning the presence not to say something catty, I said something silly.
[ترجمه ترگمان]او را به این نکته آگاه کرد که چیزی شبیه به گربه نیست، من گفتم که چیزی ابلهانه است
[ترجمه گوگل]با احضار حضور به چیزی نگران نباشید، من چیزی احمقانه گفتم

6. Deana Davenport, of course, and her catty comment had been somewhat inaccurate.
[ترجمه ترگمان]البته Deana Davenport و اظهار نظر her تا حدی نادرست بود
[ترجمه گوگل]البته، دینا داونپورت و نظر او در مورد گرده افشانی تا حدودی نادرست بوده است

7. There would be whispers at the church socials, catty remarks behind her back in the supermarket aisles.
[ترجمه ترگمان]از پشت سرش در راهرو، از پشت سرش حرف می زد
[ترجمه گوگل]در اجتماع کلیسا زمزمه می کند، سخنان دروغین پشت در پشت در سوپر مارکت ها

8. The catty rumor was that the only reason Oseary got his job was that he was her boyfriend.
[ترجمه ترگمان]از آن بدتر این بود که تنها دلیلی که این کار را می کرد این بود که دوست پسرش بود
[ترجمه گوگل]شایعه گربه این بود که تنها دلیل Oseary کار او بود که او دوست پسر او بود

9. Joyce made a catty comment about Sonia's clothes.
[ترجمه ترگمان]جو یس درباره لباس های سونیا اظهار نظر کرد
[ترجمه گوگل]جویس در مورد لباس های سونی فرموده است

10. His mother was catty, status-conscious and loud.
[ترجمه ترگمان]مادرش catty، وضعیت آگاه و بلند بود
[ترجمه گوگل]مادرش گربه، وضعیت آگاه و با صدای بلند بود

11. For many years, I have drunk half catty milk every day, or drinks half catty yogurt.
[ترجمه ترگمان]برای سال ها، من هر روز نصف شیر را مست می کنم یا از شیر half شراب می خورم
[ترجمه گوگل]برای چندین سال من هر روز نیمی از چربی نوشیدنی یا نوشیدنی نیم ماکیان نوشیدم

12. That's just the way you fight, like a catty, bitchy woman.
[ترجمه ترگمان]این طوری که تو می جنگی مثل یک زن حسود، مثل یک زن بدجنس
[ترجمه گوگل]این فقط راه مبارزه شماست، مانند یک زن گربه، زن بیکسی

13. Our office is catty corner from Lai - Lai.
[ترجمه ترگمان]دفتر ما از \"Lai - Lai - - Lai\" - ه
[ترجمه گوگل]دفتر ما از لایت لای است

14. How much are the large apples per catty?
[ترجمه ترگمان]سیب های بزرگ هر catty چقدر است؟
[ترجمه گوگل]سیب های بزرگ در هر گربه چه مقدار است؟

15. Eats catty about beef, or 67 eggs, can satisfy one day - long protein amount of radiation.
[ترجمه ترگمان]ردز catty در مورد گوشت گاو، یا ۶۷ عدد تخم مرغ، می تواند یک مقدار پروتیین یک روزه را راضی کند
[ترجمه گوگل]خوردن چربی در مورد گوشت گاو و یا 67 تخم مرغ می تواند یک روز - پروتئین مقدار تابش راضی کند

پیشنهاد کاربران

کینه توز، بدطینت، بدسگال، بداندیش

بدجنس، مغرض، بدخواه/مغرضانه، بدخواهانه


کلمات دیگر: