کلمه جو
صفحه اصلی

incognizant


معنی : بی خبر، نا اگاه، بدون اطلاع، غیر وارد، بدون شناسایی
معانی دیگر : (با: of) ناآگاه به، بی خبراز

انگلیسی به فارسی

بی خبر، نا اگاه، بدون اطلاع، غیر وارد، بدون شناسایی


ناشناس، بی خبر، نا اگاه، بدون اطلاع، غیر وارد، بدون شناسایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of cognizant
متضاد: cognizant

• not cognizant; lacking knowledge, unconscious, unaware (also incognisant)

مترادف و متضاد

بی خبر (صفت)
abrupt, sudden, unaware, unwitting, unconscious, incognizant, inconscient, witless

نا اگاه (صفت)
incognizant, unknowing

بدون اطلاع (صفت)
incognizant, unadvised

غیر وارد (صفت)
incognizant

بدون شناسایی (صفت)
incognizant

جملات نمونه

1. Incognizant he, will be your regret.
[ترجمه ترگمان]incognizant اون پشیمون میشه
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه او تاسف شما خواهد بود

2. The friend who knows me still has incognizant my friend, notifying, my house set up here. Thanking everyone comes, leaving footprint.
[ترجمه ترگمان]دوست من که می داند من هنوز دوستم، خبر دادن، خانه من در اینجا قرار دارد همه دارن میان، رد پا رو ترک میکنن
[ترجمه گوگل]دوست من که دوست من را می داند، دوست من است و اطلاع دارد، خانه من اینجا قرار دارد با تشکر از همه می آید، ترک رد پا

3. The An is incognizant he, you continue.
[ترجمه ترگمان]تو همچنان ادامه می دهی
[ترجمه گوگل]An مورد توجه او است، شما ادامه دهید

4. Don't know you to recognize incognizant here a the monkey which is Sun Wukong?
[ترجمه ترگمان]یادت نمی اید این جا یک میمون را بشناسی که از آن استفاده می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا نمی دانید که در اینجا یک میمون که خورشید ووکونگ است، شناخته شده است؟

5. My classmate: Incognizant ? Incognizant dozen be the half several hours?
[ترجمه ترگمان]classmate: incognizant؟ شش تا و نیم ساعت دیگه؟
[ترجمه گوگل]همکلاسی من: ناشناخته؟ چندین ساعت بدون در نظر گرفتن دوازده

6. In order to there aring many incognizant words, Sydney didn't read like.
[ترجمه ترگمان]سیدنی برای آنکه کلمات نا مشخصی را به زبان آورد مثل این بود که چیزی نمی خواند
[ترجمه گوگل]به منظور ایجاد بسیاری از کلمات ناخوشایند، سیدنی چنین چیزی خواند

7. Controled these rules, even the incognizant single phrase can also read out.
[ترجمه ترگمان]از بین بردن این قواعد، حتی یک جمله تکی نیز می تواند خوانده شود
[ترجمه گوگل]این قواعد را کنترل می کند، حتی یک جمله غیر قابل تشخیص نیز می تواند بخواند

8. "E . . . . . . you even am I also incognizant?"The middle age man in astonishment says.
[ترجمه ترگمان]شما حتی من هم incognizant هستم؟ \" مرد میانسال با حیرت می گوید: \"
[ترجمه گوگل]E شما حتی من نیز ناخوشایند است؟ »مرد میانسال می گوید:

9. "Oddness, " Wei Wei Anne raised voice ugg soliloquized a way:"The elder sister of the blood-sucking vampire the period in numerous Ma reflection aboard water cities why incognizant he.
[ترجمه ترگمان]\"oddness\"، وی وی وی وی \"،\" وی وی \"، خطاب به خود چنین گفت:\" خواهر بزرگ تر خون آشام که در حال مکیدن زندگی بود، مدت زیادی در شهره ای بزرگ آب در حال مکیدن زندگی بود
[ترجمه گوگل]'عجیب و غریب'، Wei Wei آن صدا را مطرح Ugl soliloquised راه: 'خواهر بزرگ خون خون آشام خون آشام دوره در بسیاری از انعکاس MA در شهرستانها آب چرا او ناشناخته است

10. The meatball son scold a way:Idiot, the somebody else took off clothes you incognizant .
[ترجمه ترگمان]پسر کوفته گوشتی را به او داد و گفت: احمق! یکی دیگر لباس ها را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]پسر گوشت گاو به طرز شگفت انگیزی راه می اندازد: ایویوت، کسی دیگر لباس هایی را که شما را ناراحت می کند بیرون می آورد

11. If, what I said is if, at the beginning, we are incognizant, that should have much good, I now can't so of difficult.
[ترجمه ترگمان]اگر، چیزی که من گفتم این است که، در ابتدا، ما از این موضوع آگاه هستیم، که باید خیلی خوب باشد، اما حالا نمی توانم این قدر سخت بگیرم
[ترجمه گوگل]اگر آنچه که گفتم این است که در ابتدا ما ناخوشایند هستیم، که باید خیلی خوب باشد، من هم اکنون نمیتوانم دشوار باشد

12. Just not so good speak meaning, now many people all incognizant this phrase.
[ترجمه ترگمان]فقط معنی حرف زدن زیاد خوب نیست، حالا بسیاری از مردم این جمله را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]فقط به این معنی نیست که خوب صحبت کنید، در حال حاضر بسیاری از مردم این حرف را نادیده می گیرند

13. All strange that woman. Oneself station before buffet drink to drink thoroughly and why to want respect I, I again incognizant she.
[ترجمه ترگمان] خیلی عجیبه که اون زن قبل از اینکه برای نوشیدن آب بنوشم و به طور کامل مشروب بخورم و چرا باید به من احترام بگذارند، بار دیگر از او نا آگاه شدم
[ترجمه گوگل]همه عجیب این زن ایستگاه خود را قبل از بوفه نوشیدنی به طور کامل نوشیدنی و چرا برای احترام من، من دوباره او را ناخوشایند

14. But, I how can hand over to an of certificates complete incognizant of person?
[ترجمه ترگمان]اما، من چگونه می توانم به یکی از certificates کامل یک فرد دست پیدا کنم؟
[ترجمه گوگل]اما، چگونه می توانم به یک گواهینامه کامل ناشناخته فرد منتقل کنم؟


کلمات دیگر: