1. a highbrow radio program
برنامه ی رادیو در سطح فکری بالا
2. He presents his own highbrow literary programme.
[ترجمه ترگمان]او برنامه ادبی روشنفکر خود را عرضه می کند
[ترجمه گوگل]او برنامه ادبی پرطرفدار خود را ارائه می دهد
3. It's better for you to highbrow her, but you have to read these two books beforehand.
[ترجمه ترگمان]بهتر است her را روشنفکر کنی، اما باید از قبل این دو کتاب را بخوانی
[ترجمه گوگل]بهتر است که او را بالا ببرید، اما قبل از آن باید این دو کتاب را بخوانید
4. Highbrow critics sniff that the programme was "too sophisticated" to appeal to most viewers.
[ترجمه ترگمان]منتقدان highbrow بو می کشند که این برنامه \"بیش از حد پیچیده\" برای جلب توجه بیشتر بینندگان بوده است
[ترجمه گوگل]منتقدان Highbrow فریاد می زدند که این برنامه 'بسیار پیچیده است' برای درخواست بیشتر مخاطبان
5. The highbrow national monthly published his musings in the spring.
[ترجمه ترگمان]ماهنامه ملی روشنفکر افکار خود را در بهار منتشر کرد
[ترجمه گوگل]ماهانه ملی پرطرفدار روزنامه های خود را در بهار منتشر کرد
6. Surprisingly, readers of the highbrow press found their papers scarcely any more useful than readers of the lowbrow press.
[ترجمه ترگمان]با کمال تعجب، خوانندگان روزنامه روشنفکر کاغذهای خود را به ندرت بیشتر از خوانندگان مطبوعات lowbrow پیدا کردند
[ترجمه گوگل]به طرز شگفتانگیزی، خوانندگان مطبوعات پرچم، مقالات خود را به ندرت مفید تر از خوانندگان مطبوعات کمرو
7. Her language may be a bit highbrow, but it strikes a chord with many of Britain's state school heads.
[ترجمه ترگمان]زبان او ممکن است کمی روشنفکر باشد، اما با بسیاری از سران مدارس دولتی انگلستان ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]زبان او ممکن است کمی پررنگ باشد، اما با بسیاری از سران مدارس دولتی بریتانیا هماهنگ است
8. This leaves him precariously balancing his highbrow and lowbrow selves.
[ترجمه ترگمان]این امر او را به حال خود رها می کند و highbrow و lowbrow خود را متعادل نگه می دارد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود تا او به اندازه کافی متعادل و پر انرژی باشد
9. The Third was a highbrow station, with a tiny proportion of the audience.
[ترجمه ترگمان]سوم، یک ایستگاه روشنفکر، با بخش بسیار کمی از حضار بود
[ترجمه گوگل]سومین ایستگاه پرطرفدار بود، با نسبت کمی از مخاطب
10. Highbrow sources were clearly much more attractive to people who were particularly interested in politics.
[ترجمه ترگمان]منابع highbrow به وضوح برای افرادی که به سیاست علاقه مند بودند، جذاب تر بود
[ترجمه گوگل]منابع Highbrow برای افرادی که به طور خاص در سیاست علاقه مند بودند، بسیار جذاب بودند
11. Highbrow publishers and small bookshops are the most resolute opponents.
[ترجمه ترگمان]ناشران highbrow و bookshops کوچک the رقبای خود هستند
[ترجمه گوگل]ناشران Highbrow و کتابفروشی های کوچک، مخالفان قوی تر هستند
12. But seriously, you say, how highbrow can tequila really get?
[ترجمه ترگمان]اما جدا، شما گفتید، چقدر روشنفکر هستید؟
[ترجمه گوگل]اما به طور جدی، شما می گویید، چقدر می توان تکیلا را بالا برد؟
13. He writes a couple of highbrow books about yuppies and faggots.
[ترجمه ترگمان]چند کتاب روشنفکر در مورد yuppies و هیزم می نویسد
[ترجمه گوگل]او چند کتاب از کتابهای بلند درباره یوپیپی ها و قورباغه ها را می نویسد
14. What appeals to me in the highbrow papers are the books and film reviews.
[ترجمه ترگمان]آنچه در مقالات علمی روشنفکر وجود دارد، کتاب و بررسی های فیلم است
[ترجمه گوگل]آنچه در مقالهای باشکوه به من می کند، کتاب ها و بررسی های فیلم است
15. Highbrow and popular culture meet at the Tennispalatsi with its museums and movie theaters.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ عامه و فرهنگ عامه در the با موزه ها و سالن های سینما دیدار می کنند
[ترجمه گوگل]Highbrow و فرهنگ معروف در Tennispalatsi با موزه ها و سینما های آن ملاقات می کنند