1. He was enraged by news of plans to demolish the pub.
[ترجمه ترگمان]از شنیدن خبر نقشه برای ویران کردن میخانه به خشم آمده بود
[ترجمه گوگل]او از اخبار برنامه های تخریب میخانه خشمگین شد
2. The pettiness of their criticisms enraged him.
[ترجمه ترگمان]حقارت انتقادی خود او را خشمگین می ساخت
[ترجمه گوگل]انتقاد از انتقادات او باعث خشم او شد
3. She was enraged at his stupidity.
[ترجمه ترگمان]از حماقت او عصبانی بود
[ترجمه گوگل]او با حماقت خود خشمگین شد
4. She was enraged at the injustice of the remark.
[ترجمه ترگمان]از این که این حرف را زده بود خشمگین شد
[ترجمه گوگل]او بی عدالتی از این سخنان خشمگین شد
5. Trying to reason with him only enrages him even more.
[ترجمه ترگمان]سعی می کرد با او تنها باشد، حتی بیشتر از او
[ترجمه گوگل]سعی می کند با او عقیده کند تنها او را بیشتر تحریک می کند
6. He started another matter to enrage me, but I didn't care.
[ترجمه ترگمان]او موضوع دیگری را برای عصبانی کردن من شروع کرد، اما اهمیتی نمی دادم
[ترجمه گوگل]او برای من خشمگین موضوع دیگری را شروع کرد، اما من اهمیتی نداشتم
7. She was enraged by his presumption.
[ترجمه ترگمان]از گستاخی او خشمگین شده بود
[ترجمه گوگل]او با فرض خود خشمگین شد
8. He enraged the government by renouncing the agreement.
[ترجمه ترگمان]وی با انکار این توافق، دولت را خشمگین ساخت
[ترجمه گوگل]او با لغو این توافق، دولت را خشمگین کرد
9. Many readers were enraged by his article.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خوانندگان از مقاله او خشمگین بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خوانندگان توسط مقاله اش خشمگین شدند
10. I began getting more and more enraged at my father.
[ترجمه ترگمان]از پدرم بیشتر عصبانی می شدم
[ترجمه گوگل]من بیشتر از پدرم خشمگین شدم
11. He was so enraged at the article about him that he sued the newspaper.
[ترجمه ترگمان]چنان از این مقاله خشمگین شد که از روزنامه شکایت کرد
[ترجمه گوگل]او در مقاله ای در مورد او که او روزنامه را مورد تجدید نظر قرار داد، بسیار خشمگین بود
12. The mere mention of precious Graham seemed to enrage Eunice even more.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که نام گراه ام گران بها حتی دیگر یون یس را عصبانی می کند
[ترجمه گوگل]صرفا اشاره به گراهام گرانبها به نظر می رسید انیسی را بیشتر خشمگین کرد
13. But de-emphasizing the ban would enrage their natural allies among abortion foes.
[ترجمه ترگمان]اما de تاکید کرد که این ممنوعیت موجب خشم متحدان طبیعی آن ها در میان دشمنان سقط جنین خواهد شد
[ترجمه گوگل]اما تأکید بر ممنوعیت، متحدان طبیعی خود را در میان دشمنان سقط جنین تحریک می کند
14. He looked away[sentence dictionary], apparently enraged.
[ترجمه ترگمان]او به خارج از فرهنگ لغت (فرهنگ لغت)نگاه کرد، ظاهرا خشمگین بود
[ترجمه گوگل]او نگاه دور [فرهنگ لغت جمله]، ظاهرا خشمگین است
15. Disapproval would at first enrage and then devastate him, and these warning messages apparently arrived visually.
[ترجمه ترگمان]Disapproval ابتدا عصبانی می شد و سپس او را ویران می کرد و این پیام های هشدار ظاهرا به صورت بصری می رسیدند
[ترجمه گوگل]دیوانه در ابتدا خشمگین شد و سپس او را ویران کرد و این پیام هشدار ظاهرا به صورت بصری وارد شد