1. Last wax the incapability is over-weight and keep penetration beaded paint from peeping out ground colour.
[ترجمه ترگمان]در موم گذشته، incapability بیش از حد وزن دارند و رنگ دانه های منجوق دوزی شده را از رنگ زمین به بیرون نگاه می دارند
[ترجمه گوگل]آخرین موم ناتوانی بیش از حد وزن است و رنگ نفوذ رنگ را از نگاه کردن زمین زمین حفظ می کند
2. I hereby apologize for my regretful incapability exposed last year.
[ترجمه ترگمان]بدین وسیله اعلام می کنم که سال پیش پشیمان شدم
[ترجمه گوگل]من به این دلیل عذرخواهی می کنم که من در سال گذشته ناتوانی خود را از دست دادم
3. Exceed the effect an insurance incapability receive overage recompense.
[ترجمه ترگمان]عدم تحقق این اثر، عدم پرداخت پاداش را دریافت می کند
[ترجمه گوگل]بیش از اثر یک عدم پرداخت بیمه دریافت پاداش بیش از حد
4. Let many aqua also incapability dousing, flood also the incapability drown!
[ترجمه ترگمان]همچنین این افراد عبارتند از: incapability، also،،، also، drown، drown، drown، incapability، incapability، incapability، incapability، incapability، incapability، incapability، incapability، incapability، incapability، incapability،
[ترجمه گوگل]اجازه دهید بسیاری از آبی همچنین عدم توانایی آلودگی، سیل همچنین ناتوانی غرق!
5. The university bring out all ability including incapability.
[ترجمه ترگمان]این دانشگاه همه توانایی خود را از جمله incapability فراهم می آورد
[ترجمه گوگل]این دانشگاه همه توانایی ها از جمله عدم توانایی را به ارمغان می آورد
6. Admission of incapability and incompetence in prosperity undoubtedly makes an opportunity of failure.
[ترجمه ترگمان]پذیرش اعضای جدید و عدم صلاحیت در موفقیت بدون شک فرصتی برای شکست ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]پذیرش ناتوانی و عدم صلاحیت در رونق بدون شک، فرصتی برای شکست است
7. Westerners believe that self - surrender is incapability.
[ترجمه ترگمان]غربی ها بر این باورند که خود -، incapability است
[ترجمه گوگل]غربی ها معتقدند که تسلیم شدن خود، ناتوانی است
8. The sense of incapability for have in day started from the time of birth.
[ترجمه ترگمان]The که در طول روز از زمان تولد آغاز می شوند
[ترجمه گوگل]احساس عدم توانایی در روز از زمان تولد شروع شد
9. Of course, the naiveness of mental activities is the embodiment of their incapability of independent thinking by facing up to the hash reality.
[ترجمه ترگمان]البته، the فعالیت های ذهنی تجسم سازی their از تفکر مستقل با مواجهه با واقعیت درهم سازی است
[ترجمه گوگل]البته، نابغهی فعالیتهای ذهنی، تجسم ناتوانی خود در تفکر مستقل با روبرو شدن با واقعیت حاش است
10. Then high class lady lounge suit bell socket, also the incapability act as evening dress.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، سالن ورزش بانوان طبقه بالا نیز مانند لباس شب عمل می کند
[ترجمه گوگل]سپس سوکت زنگ کت و شلوار طبقه خانم طبقه بالا، همچنین ناتوانی عمل به عنوان لباس شب
11. The fifth part introduced the announcement system construction of objective incapability procedure of execution.
[ترجمه ترگمان]بخش پنجم، ساخت سیستم incapability سازی عینی را به اجرا در می آورد
[ترجمه گوگل]بخش پنجم معرفی سیستم ایجاد سیستم ناتوانی هدف از اجرای اعدام است
12. The fourth part introduced the precondition of solution to objective incapability of procedure of execution.
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم، پیش شرط راه حل را به incapability عینی مراحل اجرا معرفی کرد
[ترجمه گوگل]بخش چهارم پیش شرط راه حل ناتوانی هدف از اجرای اعدام است
13. Then, also put forward the proposal to prevent objective incapability of procedure of execution.
[ترجمه ترگمان]سپس پیشنهاد را برای پیش گیری از عدم تحقق اهداف اجرا مطرح نمود
[ترجمه گوگل]سپس، پیشنهاد پیشنهادی را برای جلوگیری از عدم امکان اجرای روش اجباری ارائه می دهد
14. The sixth part introduced the relief and prevention of objective incapability of procedure of execution.
[ترجمه ترگمان]بخش ششم امداد و جلوگیری از تحقق اهداف تحقق اهداف را معرفی کرد
[ترجمه گوگل]بخش ششم، امداد و پیشگیری از ناتوانی هدف از اجرای اعدام را معرفی کرد