معنی : منجمد کردن، یخ بستن، منجمد شدن، یخ زدن، با برف یا یخ پوشاندن
معانی دیگر : با یخ پوشاندن، پوشیده از یخرودشدن، ی بستن، ی زدن، با برف یای پوشاندن
یخ بستن، منجمد شدن، منجمد کردن، یخ زدن، با برف یایخ پوشاندن
گل سرخ، یخ بستن، منجمد شدن، منجمد کردن، یخ زدن، با برف یا یخ پوشاندن