1. this chair is inconvenient
این صندلی راحت نیست.
2. not having a phone is inconvenient
نداشتن تلفن اسباب زحمت است.
3. the guests arrived at an inconvenient time
مهمانان در وقت نامناسبی وارد شدند.
4. He came at an inconvenient time.
[ترجمه ترگمان]به موقع مناسبی آمد
[ترجمه گوگل]او در زمان ناخوشایند آمد
5. Monday's a bit inconvenient for me. How about Wednesday?
[ترجمه ترگمان]دوشنبه برای من کمی نامناسب است چهارشنبه چطور است؟
[ترجمه گوگل]دوشنبه کمی برای من ناخوشایند است چطور چهارشنبه؟
6. Can you come at 30? I know it's inconvenient for you, but I must see you.
[ترجمه ترگمان]میشه ساعت ۳۰ بیای؟ می دانم که برایتان ناراحت کننده است، اما باید شما را ببینم
[ترجمه گوگل]آیا می توانید در 30 سالگی بیائید؟ من می دانم که برای شما ناراحت کننده است، اما من باید شما را ببینم
7. She called at a most inconvenient time.
[ترجمه ترگمان]او از a زمان نامناسب خواست
[ترجمه گوگل]او در زمان ناخوشایند نامیده می شود
8. They arrived at an inconvenient time we had just started the meal.
[ترجمه ترگمان]به زمان مناسبی رسیدند که ما تازه غذا را شروع کرده بودیم
[ترجمه گوگل]آنها در زمان ناخوشایند ما فقط غذا را شروع کرده ایم
9. Would 6 o'clock be inconvenient?
[ترجمه ترگمان]آیا ساعت ۶ مناسب است؟
[ترجمه گوگل]آیا ساعت 6 ناراحت کننده است؟
10. It will be very inconvenient for me to have no car.
[ترجمه ترگمان]خیلی برای من نامناسب است که هیچ ماشینی ندارم
[ترجمه گوگل]برای من ماشین بسیار ناخوشایند خواهد بود
11. Would this afternoon be inconvenient for you?
[ترجمه ترگمان]آیا این بعدازظهر برای شما مناسب خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]آیا این بعد از ظهر برای شما ناراحت کننده است؟
12. Am I calling at an inconvenient time?
[ترجمه ترگمان]آیا من در زمان نامناسب تماس گرفته ام؟
[ترجمه گوگل]من در زمان ناخوشایند تماس می گیرم؟
13. "This is inconvenient," he grumbled.
[ترجمه ترگمان]او غرغرکنان گفت: \" این ناراحت کننده است \"
[ترجمه گوگل]'این ناراحت کننده است '
14. That's most inconvenient for me. I'm working that weekend.
[ترجمه ترگمان]این برای من خیلی ناجوره من اون آخر هفته کار می کنم
[ترجمه گوگل]این برای من ناخوشایند است من آخر هفته کار میکنم
15. The meeting is at inconvenient time for me; I'm afraid I can't come.
[ترجمه ترگمان]ملاقات در زمان نامناسب برای من است؛ متاسفانه نمی توانم بیایم
[ترجمه گوگل]این جلسه برای من ناخوشایند است؛ من می ترسم نمی توانم بیایم
16. Will it be inconvenient for him to attend that meeting?
[ترجمه ترگمان]آیا برای او مناسب نیست که در آن جلسه شرکت کند؟
[ترجمه گوگل]آیا او برای حضور در این جلسه ناراحت کننده خواهد بود؟