معنی : مردد
hesitating
معنی : مردد
انگلیسی به فارسی
تردید، مردد
انگلیسی به انگلیسی
• indecisive, hesitant, vacillating, irresolute, faltering
مترادف و متضاد
مردد (صفت)
acatalectic, hesitant, wavering, hesitating, uncertain, unsure, half-hearted, irresolute, unready, vacillatory
جملات نمونه
1. hesitating to ask personal questions
بی میل نسبت به پرسیدن سوالهای شخصی
2. She stood there, hesitating over whether or not to tell him the truth.
[ترجمه ترگمان]او آنجا ایستاده بود، مردد بود که آیا حقیقت را به او بگوید یا نه
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود، تردید در مورد اینکه آیا حقیقت را بگوید یا نه
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود، تردید در مورد اینکه آیا حقیقت را بگوید یا نه
3. She stood hesitating on the threshold.
[ترجمه ترگمان]در آستانه در مردد ایستاد
[ترجمه گوگل]او در آستانه ایستاد
[ترجمه گوگل]او در آستانه ایستاد
4. He was hesitating between a glass of wine and an orange juice.
[ترجمه ترگمان]بین یک لیوان شراب و آب پرتقال مردد بود
[ترجمه گوگل]او بین لیوان شراب و آب پرتقال تردید داشت
[ترجمه گوگل]او بین لیوان شراب و آب پرتقال تردید داشت
5. She replied without hesitating.
[ترجمه ترگمان]او بی آنکه تردید کند جواب داد:
[ترجمه گوگل]او بدون تردید پاسخ داد
[ترجمه گوگل]او بدون تردید پاسخ داد
6. Simon saw she was hesitating and pressed home his advantage.
[ترجمه ترگمان]سیمون دید که او مردد است و برتری خود را به خانه می فشرد
[ترجمه گوگل]سیمون دید که او تردید دارد و مزیتش را به خانه می برد
[ترجمه گوگل]سیمون دید که او تردید دارد و مزیتش را به خانه می برد
7. He's still hesitating about joining / over whether to join the expedition.
[ترجمه ترگمان]هنوز مردد است که به هییت اعزامی بپیوندد یا نه
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد پیوستن / بیش از اینکه آیا برای پیوستن به این عملیات پیوستن، تردید دارد
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد پیوستن / بیش از اینکه آیا برای پیوستن به این عملیات پیوستن، تردید دارد
8. He's still hesitating about joining the expedition.
[ترجمه ترگمان]او هنوز در مورد پیوستن به هیات اعزامی مردد است
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد پیوستن به این سفر مشتاق است
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد پیوستن به این سفر مشتاق است
9. He stood hesitating over whether to join the fight.
[ترجمه ترگمان]مردد مانده بود که به مبارزه بپیوندد
[ترجمه گوگل]او در مورد اینکه آیا برای پیوستن به جنگ می جنگد، ایستاد
[ترجمه گوگل]او در مورد اینکه آیا برای پیوستن به جنگ می جنگد، ایستاد
10. He was still hesitating over whether to leave or not.
[ترجمه ترگمان]هنوز مردد بود که برود یا نه
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد اینکه آیا باید ترک کند یا نه، تردید دارد
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد اینکه آیا باید ترک کند یا نه، تردید دارد
11. Barry stood at the door, hesitating. Should he walk straight in or knock?
[ترجمه ترگمان]بری با تردید کنار در ایستاده بود مستقیم میره داخل یا در میزنه؟
[ترجمه گوگل]بری در حال ایستادن، تردید کرد آیا او باید به طور مستقیم یا دست کشیدن راه برود؟
[ترجمه گوگل]بری در حال ایستادن، تردید کرد آیا او باید به طور مستقیم یا دست کشیدن راه برود؟
12. Had she driven poor Tina away by hesitating about paying for the installation of a bathroom?
[ترجمه ترگمان]آیا او تینا را با تردید در مورد اجاره یک حمام ناراحت کرده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا او تینا فقیری را با تردید در پرداخت هزینه برای نصب حمام رانده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا او تینا فقیری را با تردید در پرداخت هزینه برای نصب حمام رانده بود؟
13. And when you stood hesitating before you unhitched the bow line, rush built to flood.
[ترجمه ترگمان]و وقتی که قبل از باز کردن طناب، مردد به شی، هجوم به سیل ایجاد شد
[ترجمه گوگل]و هنگامی که شما قبل از اینکه خط کمان را به هم پیوند دادید، تردید ایستادید، عجله برای سیل ایجاد شد
[ترجمه گوگل]و هنگامی که شما قبل از اینکه خط کمان را به هم پیوند دادید، تردید ایستادید، عجله برای سیل ایجاد شد
14. He was hesitating now, realizing he had made a mistake in not telling Spider earlier that he was quitting.
[ترجمه ترگمان]اکنون مردد بود، چون دریافت که اشتباه کرده بود که به عنکبوت نگوید که او از این کار دست می کشد
[ترجمه گوگل]او اکنون در حال تردید است، تصور می کند که او اشتباه کرده است که پیش از آنکه عنکبوت را نفهمد که او ترک کرده است
[ترجمه گوگل]او اکنون در حال تردید است، تصور می کند که او اشتباه کرده است که پیش از آنکه عنکبوت را نفهمد که او ترک کرده است
پیشنهاد کاربران
تردید. متردد
شک برانگیز
مردد ، با تردید
کلمات دیگر: