کلمه جو
صفحه اصلی

gnash


معنی : بهم فشردن، دندان قرچه کردن، دندان بهم فشردن، بهم ساییدن
معانی دیگر : (به واسطه ی خشم یا درد) دندان ها را به هم ساییدن، دندان قروچه کردن، دندان به هم کوفتن، (با ساییدن دندان هابه هم) گاز گرفتن، دندان بهم فشردن از خشم

انگلیسی به فارسی

دندان قرچه کردن، دندان بهم فشردن (از خشم)، بهم فشردن، بهم ساییدن


گنش، دندان قرچه کردن، دندان بهم فشردن، بهم فشردن، بهم ساییدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gnashes, gnashing, gnashed
• : تعریف: to grind (the teeth) together.
مترادف: grind, grit
مشابه: champ, grate, rasp, scrape
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to strike or grind the teeth together, as in anger, frustration, or pain.
مشابه: gnaw, grate, rasp, scrape
اسم ( noun )
مشتقات: gnashingly (adv.)
• : تعریف: an act or instance of gnashing.
مشابه: grind, rasp

• grind the teeth together (in anger or pain)
if you gnash your teeth, you grind them together hard because you are angry or in pain.

مترادف و متضاد

بهم فشردن (فعل)
impact, compress, compact, foreshorten, gnash, scrunch, serry

دندان قرچه کردن (فعل)
gnash

دندان بهم فشردن (فعل)
gnash

بهم ساییدن (فعل)
gnash

grind


Synonyms: clamp, crush, grate, grit, rub


جملات نمونه

1. The monster roared and gnashed its teeth.
[ترجمه ترگمان]هیولا غرشی کرد و از بین رفت
[ترجمه گوگل]هیولا رنج می برد و دندان هایش را خراشیده می کند

2. The villagers gnashed their teeth about the council's decision to build a car park.
[ترجمه ترگمان]روستائیان از تصمیم شورا برای ساخت یک پارک خودرو شکایت کردند
[ترجمه گوگل]روستاییان دندان های خود را در مورد تصمیم شورا برای ساخت یک پارک ماشین زده اند

3. The news caused great wailing and gnashing of teeth.
[ترجمه ترگمان]اخبار حاکی از ناله و دندان بر هم فشرده شد
[ترجمه گوگل]این خبر موجب غم و اندوه و دندان های دندانی شد

4. He'll be gnashing his teeth when he hears that we lost the contract.
[ترجمه ترگمان]وقتی بشنوه که ما قرارداد رو از دست دادیم دندان هایش را به هم می فشرد
[ترجمه گوگل]او دندان هایش را دزدی می کند وقتی که می شنود که ما قرارداد را از دست دادیم

5. There has been much gnashing of teeth about the proposal to close the hospital.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی دندان در مورد پیشنهاد بستن بیمارستان به هم فشرده شده اند
[ترجمه گوگل]در مورد پیشنهاد بستن بیمارستان، دندان های زیادی روی دیوار وجود دارد

6. The predictability of the direct objects of gnash and purse is revealed by the pleonastic nature of?
[ترجمه ترگمان]پیش بینی موضوعات مستقیم of و purse توسط طبیعت pleonastic از آن آشکار می شود؟
[ترجمه گوگل]پیش بینی اهداف مستقیم قوزک پا و کیف پول توسط ماهیت پلونستیک نشان داده شده است؟

7. Bottom - feeding sharks show up to gnash at the meat.
[ترجمه ترگمان]کوسه های گرسنه به خوردن گوشت ادامه می دهند تا عصبانی شوند
[ترجمه گوگل]در پایین - تغذیه کوسه ها نشان می دهد تا گوشتخواری در گوشت

8. There has been much gnash of teeth over the new legislation.
[ترجمه ترگمان]در قانون جدید به شدت خشم بر هم ساییده شده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از دندان ها بر قوانین جدید وجود دارد

9. Judge the gnash teeth in hatred ground say: Judge your 20 years imprisonment specific term!
[ترجمه ترگمان]قاضی عصبانی کننده دندان هایش را به روی زمین انداخت و گفت: قاضی ۲۰ سال زندان را حبس کنید!
[ترجمه گوگل]قضاوت دندان های گاو نر در زمین نفرت: می گویند: قاضی 20 سال حبس خاص خود را!

10. Your gnash one's teeth says: Upstairs corridor falls!
[ترجمه ترگمان]دندان های سفیدش می گوید: راهرو در طبقه بالا سقوط می کند!
[ترجمه گوگل]دندانهای گنش شما می گوید: در بالای دره راهرو می افتد!

11. Father is knitting brows closely, bit gnash one's teeth agree.
[ترجمه ترگمان]پدر ابروانش را با دقت درهم کشیده، دندان هایش را به هم می فشرد
[ترجمه گوگل]پدر جلوی درزها را میخورد، دندانهای دندانه دار با هم موافقند

12. For this thing, the we are persnickety boss gnash that I hate, the boss still can say with me for fun.
[ترجمه ترگمان]برای این کار، ما رئیس persnickety عصبانی هستیم که از من متنفرند، رئیس هنوز می تواند برای تفریح با من حرف بزند
[ترجمه گوگل]برای این چیز، ما گنش رئیس غم انگیز است که من از آن متنفر هستم، رئیس هنوز هم می تواند با من برای سرگرم کننده بگوید

13. If you couldn't attend either of the concerts and are currently gnashing your teeth at having missed out, don't despair.
[ترجمه ترگمان]اگر شما نمی توانید در هر کدام از این کنسرت شرکت کنید و در حال حاضر teeth را به هم gnashing، ناامیدی نکنید
[ترجمه گوگل]اگر شما نمیتوانید در کنسرت حضور داشته باشید و در حال حاضر دندانهایتان را از بین ببرید، ناامید نشوید

14. When the ward door opened I smelled that singed smell and heard that gnash of teeth.
[ترجمه ترگمان]وقتی در درمانگاه باز شد، بویش را حس کردم و صدای ساییده شدن دندان هایش را شنیدم
[ترجمه گوگل]هنگامی که درب باز شد من بویید که بوی امید و شنیدن که gnash دندان

His teeth gnashed in anger.

از شدت خشم دندان‌قروچه می‌کرد.



کلمات دیگر: